معرفی کتاب: صنعت پروپاگاندا :افکار عمومی چگونه تولید و تحریک میشوند؟توسط علیرضا مجیدی۱۷ مرداد ۱۳۹۷بدون دیدگاه
درباره نویسنده کتاب: ادوارد برنیز
ادوارد لوئیس جیمز برنیز» (۱۸۹۱-۱۹۹۵ میلادی)، در خانوادهای یهودی ساکن وین، پایتخت اتریش ـ که آن زمان تحت حکومت امپراتوری اتریش مجارستان بود متولد شد. خانواده او در سال ۱۸۹۲ به آمریکا مهاجرت کرده و در نیویورک مستقر شدند. نیویورک تایمز در دهم مارس ۱۹۹۵ خبر درگذشت او را اینچنین منتشر کرد: ادوارد برنیز، پدر روابط عمومی و رهبر ایجاد افکار عمومی در ۱۰۳ سالگی درگذشت».
مادرش آنا، خواهر زیگموند فروید» و پدرش الی، برادر همسر اینروانشناس مشهور بود. او که از دانشگاه کورنل با مدرک کشاورزی فارغالتحصیل شده بود، به کار در رسانهها روی آورد و با انجام نوآوریهایی در عرصه تبلیغات و آگهیدهی، از خود استعداد وافری در این زمینه نشان داد.
مطابق برخی گزارشها، او به مدت بیستسال برای وزارت دفاع ایالات متحده در تبلیغات جنگی کار میکرد. او را پیشنهاددهنده عنوان وزارت دفاع» بهجای وزارت جنگ» دانستهاند. برنیز در کنار اوی لی» بهعنوان پدر روابط عمومی و پایهگذار تبلیغات مدرن شناخته شده است. برنیز که حرفه تبلیغاتی خود را از تبلیغ صابون، سیگار، گوشت خوک نمکزده و کالاهای مصرفی مختلف دیگر آغاز کرده بود، در تبلیغاتی مشهور که هدف آن شکستن قبح سیگار کشیدن ن و ترویج سیگار بین ن آمریکایی بود به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. این موفقیت باعث شد که شرکتهای معتبر آمریکایی برای تبلیغ کالاهای خود با او قرارداد ببندند و همین امر باعث شد که برنیز، تجربه قابل توجهی در عرصه تبلیغات برای شرکتهای مختلف با کالاهای متفاوت پیدا کند. این تجربیات به یک شرکت خاص و حتی یک کشور خاص محدود نشد و دامنه تبلیغاتی که برنیز طراحی کرد، به کشورهای دیگر، خصوصاً کشورهای اروپایی کشیده شد. این تجربیات بعدها در نگارش کتاب حاضر و دیگر آثار نویسنده نیز بهکار گرفته شد.
او علاوهبر تبلیغ برای بسیاری از کارخانهجات و شرکتهای تولیدی، در خدمت ت عمومی و تهای نظامی ایالات متحده آمریکا نیز قرار داشت. بهعنوان مثال، بخش تبلیغاتی فعالیتهای دولت آمریکا در سرنگون کردن حکومت مردمی گواتمالا به ریاست جمهوری جاکوب آربنز گازمن» بر عهده او بوده است. این کودتا برای حفظ منافع یونایتد فروت کمپانی» بود که تحت حمایت آمریکا قرار داشت و از بر سر کار آمدن یک حکومت دموکراتیک در گواتمالا و ملیکردن بخشهایی از اقتصاد این کشور متضرر میشد. به این واسطه در کودتایی که به رهبری سیا صورت گرفت، حکومت آربنز سرنگون شد و فعالیتهای تبلیغاتی این عملیات، برای موجه جلوه دادن سرنگونی او، بر عهده نویسنده کتاب حاضر قرار داشت.
برنیز در سالهای طولانی حیات خود، کتابهای متعددی نگاشته است که البته مشهورترین و اثرگذارترین کتاب او، همین کتاب صنعت پروپاگاندا است.
بریدهای از کتاب
فصل اول: سازماندهی آشفتگی
دستکاری هوشیارانه و هوشمندانه عادات سازماندهی شده و افکار تودهها، عنصری مهم در جوامع دموکراتیک است. آنها که این مکانیسم دیدهنشده جامعه را دستکاری میکنند، حکومتی نامرئی را که قدرت حاکمه واقعی جامعه ماست، ایجاد میکنند.
ما تحت سیطره حکومت هستیم؛ ذهنهای ما مدلسازی شدهاند؛ سلائق ما شکل داده شده است؛ عقاید ما [توسط گروهی خاص] ارائه شده است؛ [و همه اینها] توسط مردانی [صورت گرفته است] که ما هرگز در مورد آنها چیزی نشنیدهایم. این امر، نتیجه منطقی شیوه سازماندهی جامعه دموکراتیک ماست. در این شیوه، اگر قرار باشد در جامعهای که در آرامش فعالیت میکند زندگی کنیم، تعداد وسیعی از انسانها باید با هم مشارکت کنند.
در بسیاری از موارد، حاکمان نامرئی ما، از هویت اعضای تابع وزارتخانه خویش آگاهی ندارند. آنها با استفاده از کیفیت رهبری طبیعی خویش و تواناییشان در ارائه ایدههای مورد نیاز و همچنین با بهرهگیری از جایگاه کلیدیشان در ساختار اجتماعی، بر ما حکومت میکنند. هر رویکردی که نسبت به این وضعیت اتخاذ شود، این واقعیت بهجای خود باقی است که ما در همه افعال روزانه زندگی، چه در عرصه ت و چه در عرصه تجارت، چه در عمل اجتماعی و چه در تفکر اخلاقی، تحت حکومت گروهی نسبتاً اندک ـ درصد ناچیزی از جمعیت ۱۲۰ میلیونی جامعه ـ قرار داریم که روندهای ذهنی و الگوهای اجتماعی تودهها را میشناسند. این، آنها هستند که سیمهایی را که ذهن جامعه را کنترل میکند، میکشند و به این وسیله نیروهای اجتماعی قدیمی را مهار کرده و راههایی جدید برای مقید و هدایت کردن جهان تعبیه میکنند.
معمولاً تشخیص داده نمیشود که این حاکمان نامرئی، برای کارکرد منظم زندگی جمعی ما چقدر ضروری هستند. به لحاظ نظری هر شهروندی ممکن است که به هر کسی که دوست دارد رأی بدهد. قانون اساسی ما احزاب ی را بهمثابه بخشی از مکانیسم دولت در نظر نگرفته است و بهنظر میرسد که تنظیمکنندگان قانون اساسی، چیزی شبیه به دستگاه ی مدرن را در ت ملی ما برای خود تصویر نکرده بودند. اما رأیدهندگان آمریکایی خیلی سریع دریافتند که بدون سازماندهی و جهتدهی، آرا فردی آنها که به دهها یا صدها کاندیدا تعلق میگیرد، فقط ایجاد سردرگمی خواهد کرد. دولت نامرئی، در شکل احزاب ی ابتدایی تقریباً یک شبه ایجاد شد. از آن به بعد، ما برای سادهسازی و عملی بودن، موافقت کردیم که دستگاههای حزبی باید عرصه انتخاب ما را به دو کاندیدا و حداکثر سه یا چهار نفر محدود سازند.
از لحاظ نظری، هر شهروندی فکر خودش را در باب سؤالات اجتماعی و امور عملی خصوصی دارد. [اما] در عمل، اگر همه بخواهند برای خودشان اطلاعات غامض موجود در هر مسئله اقتصادی، ی و اخلاقی را بررسی کنند، در خواهند یافت که نتیجه گرفتن در هیچ موردی، ممکن نخواهد بود. ما بهصورت داوطلبانه موافقت کردهایم که به دولت نامرئی اجازه دهیم تا دادهها را غربال کرده و برترین موضوعات باقیمانده را مشخص نماید؛ تا عرصه انتخاب ما به بخشهای عملی آن محدود شود. ما از رهبرانمان و رسانههایی که آنها برای دسترسی به عموم انتخاب کردهاند، شواهد و تعیین حدود موضوعاتی که در عرصه سؤالات عمومی مطرح میشوند را پذیرفتهایم؛ ما پذیرفتهایم که دستورات استانداردسازیشده در باب عمل اجتماعی را که اغلب اوقات از آن تبعیت میکنیم، از یک معلم اخلاق، یا یک پدر (۸)، یک مقالهنویس مورد علاقه، یا صرفاً یک عقیده مسلط، دریافت نماییم.
به لحاظ نظری، هر کسی بهترین و ارزانترین کالاهایی را که در بازار به او ارائه میشود، خریداری میکند؛ [اما] در عمل اگر هر کسی، قبل از خرید دهها نوع صابون و مواد شوینده یا انواع مختلف علائم تجاری موجود از نان که در معرض فروش است، بهدنبال قیمتگذاری و بررسی شیمیایی برود، زندگی اقتصادی بهنحو ناامیدکنندهای فلج میشود. جامعه برای جلوگیری از این سردرگمی، ترجیح میدهد که دایره انتخابش به ایدهها و کالاهایی محدود شود که از طریق همه انواع تبلیغات از سمع و نظر او گذرانده شده است. در نتیجه، تلاشی وسیع و مداوم در جریان است تا توجه و ذهن ما را به برخی تها، کالاها و یا ایدهها جلب نماید.
شاید بهتر باشد بهجای تبلیغات، یک کمیته خاص از متخصصین داشته باشیم که حاکمان ما را انتخاب کنند؛ اعمال خصوصی و عمومی ما را به ما دیکته کرده و در مورد بهترین نوع لباسی که باید بپوشیم و بهترین نوع غذایی که باید بخوریم برای ما تصمیم بگیرند. اما ما روش برعکس را انتخاب کردهایم؛ روش رقابت آزاد. ما باید راهی پیدا کنیم که رقابت آزاد بتواند با آرامش معقولی کار کند. برای دستیابی به این هدف، جامعه راضی شده، تا اجازه دهد که رقابت آزاد توسط رهبری و تبلیغات سازماندهی شود.
برخی از پدیدههای این روند مورد انتقاد قرار گرفتهاند؛ تحریف اخبار، تورم شخصیت و بهطور کلی نمایش پر سر و صدایی که بهواسطه آن تمداران، کالاهای بازرگانی و ایدههای اجتماعی به خودآگاهی تودهها وارد میشوند. ابزاری که بهواسطه آن، افکار عمومی سازماندهی و متمرکز میشود میتواند مورد سواستفاده قرار گیرد. اما چنین سازماندهی و تمرکزسازیای برای زندگی معمولی ضروری است.
با پیچیدهتر شدن تمدن و با مشهودتر شدن نیاز به حکومت نامرئی، ابزارهایی تکنیکی اختراع و توسعه داده شده است که بهواسطه آن میتوان افکار را تنظیم کرد. مطبوعات و رومهها، راهآهن، تلفن، تلگراف، رادیو، هواپیماها و… میتوانند به سرعت و حتی بهصورت همزمان ایدهها را در سراسر آمریکا بگسترند.
وقتی اچ. جی. و»(۹) در نیویورک تایمز جملات زیر را مینوشت، ظرفیتهای این اختراعات را احساس میکرد: ابزارهای جدید ارتباطات، جهانی جدید از روندهای ی را پیش روی ما قرار دادهاند. چاپ، تلفن، بیسیم و ابزارهایی از این دست، این توان را ایجاد کردهاند که تلقیهایی تکنیکی یا دستوراتی استراتژیک به سرعت در اختیار مراکزی هماهنگ قرار گیرد و نیز پاسخهایی سریع و یا مباحثاتی مؤثر میان این مراکز صورت گیرد. اکنون ایدهها و اصطلاحات میتوانند بیش از هر شخصیتی اثرگذاری داشته و همچنین قدرتی بیش از منافع هر بخش از خود نشان دهند. میتوان طراحی عمومی را از انحراف و خیانت محافظت کرد. میتوان آن را با سرعت و گستردگی، بدون هیچگونه سوتفاهم فردی، محلی و یا بخشی، ساخت و توسعه داد».
آنچه آقای و در مورد روندهای ی بیان میدارد، بههمین میزان نیز در مورد روندهای تجاری، اجتماعی و همه مظاهر عملکرد جمعی صادق است. امروزه، دیگر دستهبندی و تمایلات اجتماعی، تحت تأثیر محدودیتهای محلی و بخشی» نیست.
هنگامی که قانون اساسی به اجرا گذاشته شد، واحد سازماندهی، جامعه روستایی بود؛ جامعهای که بخش اعظم کالاهای مورد نیاز خودش را تولید میکرد و ایدهها و افکار گروهی در آن، بر اساس روابط فردی و بحثهای رو در رو میان شهروندان ایجاد میشد. اما امروزه، از آنجا که ایدهها میتواند فوراً به هر جای دور و هر تعداد از افراد مورد نظر منتقل شود، این وحدت جغرافیایی با انواع مختلف دیگری از گروهبندی تکمیل شده است؛ از اینرو افرادی که ایدهها و منافع یکسانی دارند، ممکن است در حالی که هزاران مایل از یکدیگر فاصله دارند برای عمل مشترک، متشکل و هماهنگ شوند.
درک این مطلب که این گسستها در جامعه ما چه میزان و چقدر متنوع هستند، به غایت مشکل است. این گسستها ممکن است اجتماعی، ی، اقتصادی، رادیکال، مذهبی و یا نژادی باشند؛ با هزاران زیرشاخه در هر یک از اینها. بهعنوان مثال در تقویم نجومی ورلد (۱۰)، گروههای زیر تحت عنوان اِی»(۱۱) فهرست شدهاند:
مجمع منسوخ کردن حکم اعدام (۱۲)؛ انجمن براندازی جنگ (۱۳)؛ انجمن برابری هنرپیشگان (۱۴)؛ انجمن آماری آمریکا (۱۵)؛ انجمن بینالمللی تبلیغات (۱۶)؛ انجمن ملی هوانوردی (۱۷)؛ موسسه تاریخ و هنر آلبانی (۱۸)؛ آمن کرنر (۱۹)؛ آکادمی آمریکایی در رم (۲۰)؛ جامعه باستانشناسی آمریکا (۲۱)؛ مجمع شهروندی آمریکا (۲۲)؛ فدراسیون کار آمریکا (۲۳)؛ آمروک (سبک روسیکوروسین)(۲۴)؛ کلوب اندیرون (۲۵)؛ انجمن تاریخی آمریکایی-ایرلندی (۲۶)؛ مجمع ضدسیگار (۲۷)؛ مجمع ضد بیحرمتی به مقدسات (۲۸)؛ انجمن باستانشناسی آمریکا (۲۹)؛ انجمن ملی تیراندازی (۳۰)؛ جامعه خوانندگی آریون (۳۱)؛ انجمن فضانوردی آمریکا (۳۲)؛ انجمن تربیت اسب آیرشایر (۳۳)؛ کلوب ۱۸۴۷ آزتک (۳۴). در همین فهرست محدود نیز اسامی بسیار بیشتری ذیل حرف اِی» وجود دارد.
سالنامه و لغتنامه سال ۱۹۲۸ رومه آمریکایی»(۳۵)، ۲۲۱۲۸ نشریه دورهای در آمریکا را فهرست میکند. من بهصورت اتفاقی بخش حرف اِن» انتشارات شیکاگو را انتخاب کردهام که عبارتند از:
نارود (رومه بوهمیاییها)(۳۶)؛ نارود-پولسکی (ماهانه لهستانی)(۳۷)؛ ان.ای.ار. دی. (دارویی)(۳۸)؛ شرکت گزارشگریملی (۳۹)؛ پیشرفت آشپزی ملی (برای مدیران هتلها)(۴۰)؛ نشریه ملی سگ (۴۱)؛ نشریه ملی کارمندان دارویی (۴۲)؛ نشریه ملی مهندسی (۴۳)؛ نشریه ملی خواروبار (۴۴)؛ نشریه ملی گزارش هتلها (۴۵)؛ مجله ملی مالیات بر درآمد (۴۶)؛ نشریه ملی جواهرات (۴۷)؛ نشریه ملی ماساژ (۴۸)؛ نشریه ملی تولیدکنندگان حیوانات اهلی (۴۹)؛ نشریه ملی آسیاب (۵۰)؛ نشریه ملی اخبار آجیل (۵۱)؛ نشریه ملی ماکیان (۵۲)؛ بولتن کره و تخممرغ (۵۳)؛ نشریه ملی تدارکات (برای بستهبندیکنندگان گوشت)(۵۴)؛ نشریه ملی مستغلات و معاملات زمین (۵۵)؛ نشریه ملی خردهفروشی پوشاک (۵۶)؛ نشریه ملی خردهفروشی الوار (۵۷)؛ نشریه ملی اخبار امنیت (۵۸)؛ نشریه ملی معنویتگرا (۵۹)؛ نشریه ملی بیمهگر دریایی (۶۰)؛ نشریه سلامت ملی (۶۱)؛ نائوجیونز (رومه لیتوانیاییها)(۶۲)؛ تازهواردان (هفتهنامه جمهوریخواهان برای ایتالیاییها)(۶۳)؛ اخبار روزانه (۶۴)؛ جهان جدید (هفتهنامه کاتولیک)(۶۵)؛ بانکداری آمریکای شمالی (۶۶)؛ دامپزشکی آمریکای شمالی (۶۷).
تیراژ برخی از این نشریات حیرتانگیز است. نشریه ملی تولیدکنندگان حیوانات اهلی، تیراژی بالغ بر ۱۵۵۹۷۸ نسخهای دارد. نشریه ملی مهندسی ۲۰۳۲۸ نسخه تیراژ دارد. تیراژ نشریه جهان جدید، ۶۷۰۰۰ نسخه برآورد شده است. اکثر نشریات دورهای فهرست شده در بالا ـ که بهصورت تصادفی از میان ۲۲۱۲۸ مورد انتخاب شدهاند ـ تیراژی بیشتر از ۱۰۰۰۰ نسخه دارند.
تنوع این انتشارات با همان نگاه اولیه کاملاً مشهود است. در عین حال، این تنوع انتشارات گویای بخش اندکی از انبوه گسستهای موجود در جامعه ماست؛ گسستهایی که اطلاعات و نهادهای ایجاد افکار عمومی، در راستای آنها به سوی گروههای متشکل از افراد، جریان مییابد.
مطابق یکی از آخرین شمارههای نشریه زمان برگزاری مجامع جهانی»(۶۸) از میان ۵۵۰۰ مجمع و گردهمآیی که زمان آنها تعیین شده، مجمعهای زیر در کلیولند اوهایو (۶۹) برگزار خواهد شد:
انجمن استخدام حکاکان تصویرگر آمریکا (۷۰)؛ انجمن نویسندگان خارجی (۷۱)؛ شوالیههای سَنتجان (۷۲)؛ مجمع والثر (۷۳)؛ انجمن ملی لباسهای کشباف (۷۴)؛ شوالیههای سَنتژوزف (۷۵)؛ نظام پادشاهی ابوالهول (۷۶)؛ انجمن بانکداران رهنی (۷۷)؛ انجمن بینالمللی ادارات استخدام عمومی (۷۸)؛ کلوبهای تجار و حرفهایهای اوهایو (۷۹)، انجمن حکاکان تصویرگر آمریکا (۸۰)؛ نمایشگاه تولیدگران کلیولند (۸۱)؛ جامعه مهندسان گرمایش و تهویه آمریکایی (۸۲).
برخی از مجامع دیگری که در سال ۱۹۲۸ قرار است برگزار شود، به شرح زیر است:
گردهمآیی انجمنهای تولیدکنندگان الوار (۸۳)؛ انجمن ملی حامیان سیرکهای آمریکا (۸۴)؛ انجمن آمریکایی پزشکی غیردارویی (۸۵)؛ انجمن آمریکایی ورزش شکار (۸۶)؛ انجمن فولکلور تگزاس (۸۷)؛ انجمن هتلداران (۸۸)؛ انجمن فاکس بریدرز (۸۹)؛ انجمن هکشی و ضدعفونی (۹۰)؛ انجمن ملی تولید کارتن و بستهبندی تخم مرغ (۹۱)؛ انجمن آمریکایی تولید و بستهبندی نوشیدنیهایی کربناتی (۹۲)؛ و انجمن ملی تولیدکنندگان سرکه (۹۳). البته این فهرست با حذف موارد غیر مهم طبقهبندی شده و باید توجه داشت که اغلب این انجمنها، مهمانیها و جلسات سخنرانی وابسته به خود را دارند.
مومات TRX برای شمایی که به سلامتی خودتان اهمیت میدهید
مومات TRX برای شمایی که به سلامتی خودتان اهمیت میدهید
از این ارزونتر داریم مگه؟ پایین ترین نرخ بلیط هواپیما در بازار!
از این ارزونتر داریم مگه؟ پایین ترین نرخ بلیط هواپیما در بازار!
اگر همه این چندهزار سازمان و نهاد رسمی را بتوان فهرست کرد، (که تاکنون هیچ فهرست کاملی تهیه نشده است) باز هم این فهرست بخش اندکی از سازمانها و نهادهایی را نمایندگی میکند که رسمیت کمتری دارند؛ اما زندگیهای قویتری را رهبری میکنند. ایدهها و افکار مردم در کلوبهای قماربازی نزدیک به خانههایشان انتخاب و همسانسازی میشود. رهبران، اقتدار خود را از طریق اداره جوامع و تئاترهای غیرحرفهای اعمال میکنند. ممکن است هزاران زن، بهصورت ناخودآگاه عضو انجمنهای خواهری تبعیتکننده از مدهایی باشند، که یک رهبر اجتماعی به تنهایی آنها را ایجاد میکند.
نشریه لایف»(۹۴) این ایده را به طعنه چنین معرفی میکند؛ یک فرد آمریکایی به یک انگلیسی که جامعه آمریکا را بهعلت نداشتن طبقه بالا، پایین و بیکم و کاست بودن میستاید، چنین جواب میدهد:
بله، ما در اینجا فقط گروههای زیر را داریم: نخبگان چهارصد (۹۵)؛ مردان سفیدپوست؛ مشروبسازان غیرقانونی؛ بارونهای والاستریت؛ جنایتکاران؛ گروه دی. ای.ار (۹۶)؛ گروه ک.ک.ک (۹۷)؛ خانمهای مستعمراتی (۹۸)؛ فراماسونها؛ تجار، حرفهایها و روتاریها (۹۹)؛ گروه کیآفسی (۱۰۰)، گوزنهای شمالی (۱۰۱)؛ سانسورچیها؛ متخصصان؛ کودنها؛ قهرمانانی مانند لیندی؛ گروه دبلیو.سی.تی.یو.(۱۰۲)؛ تمداران، پیروان منچن (۱۰۳)، عوامالناس، مهاجران، شبکههای سخنپراکنی و در کنار همه اینها، ثروتمندان و فقرا».
علاوه بر اینها باید توجه داشت که این چندهزار گروه درهم آمیخته و دارای همپوشانی است. جان جونز (۱۰۴) علاوه بر عضویت در گروه روتارینها، عضو یک کلیسا و یک انجمن برادری، یک حزب ی، یک سازمان خیریه، یک انجمن حرفهای، یک شاخه محلی از یک شبکه تجاری، یک اتحادیه موافق یا مخالف تحریم و یا یک جامعه موافق یا مخالف کاهش تعرفهها و در نهایت عضو یک کلوب گلف است. او عقایدی را که بهعنوان یک روتارین دریافت میکند، در دیگر گروههایی که ممکن است در آنها مؤثر باشد رواج میدهد.
این ساختار نامرئی درهمتنیده گروهها و انجمنها، مکانیسمی را تشکیل میدهد که دموکراسی بهواسطه آن، ذهن گروهها را شکلدهی میکند و تفکر گروهی را ساده میسازد. اظهار تأسف از وجود چنین مکانیسمی، توقع جامعهای است که هرگز وجود نداشته و هرگز وجود نخواهد داشت. اعتراف بهوجود چنین مکانیسمی و این توقع که از آن استفاده نشود، غیرقابل قبول است.
امیل لودویگ (۱۰۵)، ناپلئون را چنین معرفی میکند:
همواره منتظر علائمی از افکار عمومی بود؛ همواره به ندای مردم گوش میداد؛ ندایی که محاسبات را به مبارزه میطلبد. او در آن زمان میگفت: میدانی چه چیز بیش از همه من را متحیر میکند؟ ناتوانی کامل قدرت در سازماندهی هر چیزی».
در واقع هدف این کتاب آن است که ساختار این مکانیسم که ذهن عمومی را کنترل میکند، توضیح دهد و بیان دارد که چگونه این ساختار بهواسطه درخواستدهندگانی خاص که میخواهند مقبولیت عمومی برای یک ایده و یا یک کالا فراهم آورند بهکار گرفته میشود. این کتاب در عین حال تلاش خواهد کرد تا جایگاه مناسب این تبلیغات جدید را در ساختار دموکراتیک مدرن مشخص کرده و مقررات اخلاقی و عملی آن را که بهمرور در حال شکلگیری است، معین کند.
صنعت پروپاگاندا
صنعت پروپاگاندا :افکار عمومی چگونه تولید و تحریک میشوند؟
نویسنده : ادوارد برنیز
مترجم : مجتبی عزیزی
ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)
۱۴۴ صفحه
نظریة مارکسیستی رسانهها
دنیل چندلر
مقدّمه
در بریتانیا و اروپا از سالهای پایانی دهة 60 تا حدوداً اوایل دهة 80 رهیافتهای نئومارکیستی در میان نظریهپردازان رسانهها متداول بود. در حال حاضر نظریات مارکسیستی با وجودی که از نفوذ کمتری برخوردارند، اما هنوز هم رایجند. بنابراین آگاهی از مفاهیم کلیدی مارکسیستی به منظور تجزیه و تحلیل رسانههای جمعی مهم است، هرچند که هیچ مکتب فکری مارکیستی به صورت مشخص در حوزه رسانهها وجود ندارد و اغلب به نظر میرسد این اصطلاح (نظریه مارکسیستی رسانه) برای افراد ناآشنا غیر قابل فهم است. این یادداشتها قصد دارد تا راهنمایی برای بعضی مفاهیم کیدی فراهم نماید.
نظریهپردازان مارکسیست به تأکید بر نقش رسانههای جمعی در باز تولید وضعیت موجود گرایش دارند، در حالی که در نقطة مقابل تکثرگرایان لیبرال بر نقش رسانهها در پیشبرد آزادی بیان تأکید میورزند.
ظهور نئومارکسیسم در علوم اجتماعی تا حدودی به شکل واکنشی بر علیه مدلهای کارکردگرای جامعه بروز یافت. کارکردگرایان تلاش دارند تا به تشریح نهادهای اجتماعی از نظر کارکردهای منسجم آنها در نظام درهم تنیدة اجتماعی ـ فرهنگی بپردازند. کارکردگرایی تضاد اجتماعی را نادیده میگیرد در حالی که مارکسیسم شناخت سودمندی از تضاد طبقاتی ارائه میدهد.
در زمان استیلای نئومارکسیسم در نظریة رسانهها در اروپا (عمدتاً در دهة 1970 و اوایل دهة 1980) سنتّ اصلی غیر مارکسیستی، تکثّر گرایی لیبرال بود (که از دهة 1940 دیدگاه مسلط در ایالات متحده آمریکا بود). گورویچ و دیگران این موضوع را چنین مطرح کردهاند:
تکثّر گرایان جامعه را به عنوان مجموعهای از گروههای رقیب و منافع رقابتی که هیچ یک تسلطّ همیشگی ندارند تصّور میکنند. سازمانهای رسانهای به عنوان سیستمهای نظام یافتة معّین که از میزان بالایی از استقلال از حکومت، احزاب ی و گروههای فشار نهادینه شده برخوردارند، قلمداد میشوند. گفته میشود که کنترل رسانهها در دستان مدیران نخبه مستقلی قرار دارد که تا حد قابل توجّهی به متخصّصان رسانهای اجازة انعطاف میدهند. تصوّر میشود تناسبی اساسی بین سازمانهای رسانهای و مخاطبان آنان وجود دارد زیرا بر اساس گفتة مککوئل ارتباط عموماً وارد شکل داوطلبانه شده و ظاهراً برابر گشته است. مخاطبان قادر به استفاده درست از رسانهها در چاچوبی نامحدود از روشهای منطبق بر نیازهای اوّلیه و خصلت خود هستند و دسترسی به آنچه هالوران آن را ارزشهای تکثّر گرایانة اجتماعی مینامد آنها را قادر میسازد انطباق یابند، همراهی کنند، به چالش بطلبند یا رد کنند.
اما مارکسیستها جامعة سرمایهداری را نوعی سلطة طبقاتی میدانند و از نظر آنها رسانهها بخشی از عرصهای ایدئولوژیک هستند، که در آن دیدگاههای طبقاتی مختلف به مبارزة خود ادامه میدهند، گرچه تحت سلطة طبقاتی خاص قرار دارند. کنترل نهایی به شکل فزایندهای بر انحصار سرمایه تمرکز یافته است. گرچه متخصّصان رسانهای در مورد استقلال خود دچار توهّم هستند با این وجود خود را با هنجارهای فرهنگ مسلّط وفق داده و آن را درونی کردهاند. رسانهها به عنوان یک کل چارچوبهای تفسیری هماهنگ با منابع طبقات مسلّط را بازگو میکنند. مخاطبان رسانهای با وجود آن که گاهی با این چارچوبها مخالفت کرده و بر سر آنها بحث میکنند، اما از دسترسی سریع به نظامهای معنایی جایگزین که آنان را قادر به مخالفت با تعاریف ارائه شده توسط رسانهها به نفع تعاریف مخالف منسجم سازد، محروم ماندهاند.
زیربنا و روبنا
اقتصادگرایی (گاه مارکسیسم عامیانه نیز خوانده میشود) یکی از مشخصّههای اصلی مارکسیسم کلاسیک (چه نوع سنتّی و چه نوع بنیادگرایانة آن) است. در اقتصادگرایی زیربنای اقتصادی جامعه تعیین کنندة هرچیز دیگر موجود در روبنای جامعه از قبیل آگاهی اجتماعی، ی و فکری است. نظریههایی را که روابط اقتصادی را علّت اصلی پدیدههای اجتماعی میدانند نظریههای مادیگرا و یا بنابر تعبیر مارکس مادیگرایی تاریخی مینامند. اقتصادگرایی با نظریة جبر تکنولوژیک نیز مرتبط است. مارکس را اغلب با استناد به نقل قولهایی جداگانه از او نظریهپردازی جبرگرا میدانند از جمله: ارمغان آسیاب بادی جامعهای فئودال و مبتنی بر نظام ارباب و رعیتی و ارمغان ماشین بخار جامعهای صنعتی و سرمایهداری است (فقر فلسفه، 1847).
پژوهشهای حوزه رسانههای جمعی مبتنی بر این دیدگاه بنیادگرایانه به صنایع فرهنگی از وجه جبرگرایی اقتصادی آنها مینگرند. بر اساس این دیدگاه در واقع زیربنای اقتصادی سازمانهای رسانهای است که محتوای رسانهها و معانی موجود در پیام آنها را تعیین میکند. در نتیجه سازمانهای رسانهای تجاری مم به برآورده ساختن نیازهای آگهی دهندگان و تولید محصولاتی هستند که باعث به حداکثر رساندن تعداد مخاطبان شود (با افزودن بر میزان محتوای خشونت آمیز و جنسی). در نقطة مقابل آن دسته از نهادهای رسانهای که بودجة آنها از طریق نهادهای ی حاکم و یا دولت فراهم میشود، گرایش بیشتری به مواضع میانه دارند و یا متمایل به عقیده ونظر حاکم و مورد توافق عموم هستند. مارکسیستهای معتقد به تنوّع اقتصاد ی همچنان ایدئولوژی را تابع زیربنای اقتصادی میدانند. مدل زیربنا ـ روبنا که در حوزة رسانههای جمعی کاربرد دارد با مسایلی از قبیل مالکیّت و کنترل رسانهها نیز سروکار دارد.
منتقدان اقتصادگرایی را نظریهای تقلیلگرا میدانند که تنوّع را نادیده میگیرد. مارکسیستهای آلتوسری به استقلال نسبی روبنا با توّجه به زیربنا و کنش متقابل این دو اعتقاد دارند. بر اساس این دیدگاه فعّالیّتهای ایدئولوژیک از قبیل فعّالیّتهای رسانههای جمعی تا حدودی از جبرگرایی اقتصادی مستقل است. تفکّر استقلال نسبی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.
استوارتهال و دیگر مارکسیستهای فرهنگ گرا تحت تأثیر آلتوسر مدل زیربنا ـ روبنا را وارد تحلیلهای خود کرده و چنین استدلال میکنند که رابطهای دیالکتیک میان آنچه مارکس هستی اجتماعی» و آگاهی اجتماعی» نامیده است، وجود دارد.
رسانهها در حکم ابزار تولید
از نظر مارکسیسم کلاسیک رسانههای جمعی ابزار تولیدی هستند که در جوامع سرمایهداری در تمّلک طبقة مسلّط قرار دارند. بر طبق نظر مارکسیسم کلاسیک رسانههای جمعی صرفاً عقاید و دیدگاههای جهانی طبقة مسلّط را منتشر میسازند و با عقاید دیگر مخالفت کرده یا آنها را رد میکنند. این مسأله به میزان زیادی با این استدلال مارکس همخوانی دارد:
طبقاتی که ابزار تولید مادی را در اختیار دارد بر تولیدات ذهنی نیز کنترل دارد و در نتیجه به بیان سادهتر از این طریق عقاید کسانی که از ابزارهای تولید ذهنی بیبهرهاند تابعی از عقاید این طبقه است.»
بر اساس این دیدگاه رسانههای جمعی به تولید آگاهی کاذب در طبقههای کارگری میپردازند. این مسأله به دیدگاهی افراطی منجر میشود که تولیدات رسانهای را بیانگر منسجمی از ارزشهای طبقة مسلط میداند و هرگونه تنوّع ارزشها در طبقة مسلّط و درون رسانهها و امکان برداشتهای مخالف توسط مخاطبان رسانهای را نادیده میگیرد.
ایدئولوژی
یکی از مشخّصههای اصلی نظریة مارکسیستی دیدگاه مادی گرایانهای است که بر اساس آن هستی اجتماعی تعیین کنندة آگاهی است. بر طبق این دیدگاه ایجاد پایگاههای ایدئولوژیک از کارکردهای پایگاههای طبقاتی است و ایدئولوژی مسلّط در جامعه همان ایدئولوژی طبقة مسلّط آن جامعه است. این مسأله در تضاد با دیدگاه ایدئالیست که برای آگاهی اولویت قایل است، قرار دارد (مانند آنچه در فلسفة هگلی وجود دارد). بر همین اساس مارکسیستها با یکدیگر متفاوتند بدین معنا که برخی رابطة بین هستی اجتماعی و آگاهی را نوعی جبرگرایی مستقیم میدانند و برخی دیگر بر وجود رابطهای دیالکتیک بین آنها تأکید میورزند.
در مارکسیسم بنیادگرا ایدئولوژی آگاهی کاذبی است که از رقابت با گروههایی که ایدئولوژی مسلّط منافع آنان را منعکس نمیکند، ناشی میشود. از این منظر رسانههای جمعی ایدئولوژی مسلّط یعنی ارزشهای طبقهای که رسانهها را در اختیار و کنترل خود دارد را منتشر میکنند. بر اساس نظر طرفداران اقتصاد ی مارکیستی رسانههای جمعی مبنای اقتصادی مبارزة طبقاتی را پنهان میکنند. ایدئولوژی به جای آنکه عرصهای برای مبارزه باشد بدل به راهی شده است که از طریق آن این مبارزه نابود میشود. آلتوسر تفکّر آگاهی کاذب را رد کرده وتأکید میورزد که ایدئولوژی وسیلهای است که از طریق آن جهان را تجربه میکنیم. مارکسیسم آلتوسری بر اصالت و تقلیل ناپذیری ایدئولوژی تأکید دارد، به عبارت دیگر ایدئولوژی را به خودی خود نیروی تعیین کننده میداند. فعّالیّت ایدئولوژیک رسانههای جمعی در غرب به باز تولید نظام سرمایهداری کمک میکند.
یکی دیگر از نظریهپردازان مارکسیست در حوزة ایدئولوژی والنتین وولوسینف است که در مطالعات فرهنگی بریتانیا تأثیر گذار بوده است. وولوسینف این گونه استدلال میکند که هر نظریهای در مورد ایدئولوژی که به مفهوم صرفاً انتزاعی از آگاهی موجودیتی فراتر از اشکال مادی که در آن سازمان یافته است، ببخشد، تنها میتواند نظریهای متافیزیکی باشد. اشکال ایدئولوژیک محصول آگاهی نیستند بلکه آن را تولید میکنند. همان طور که تونی بنت اشاره میکند نظامهای دلالت که گسترة ایدئولوژی را تشکیل میدهند به جای آنکه به عنوان محصول اشکال مختلف آگاهی که محدودة آنها جایی دیگر تعیین شده است، قلمداد شوند خود ابزاری هستند که آگاهی عاملان اجتماعی را سبب میشوند. نظریةپردازان مارکسیست صراحتاً پذیرفتهاند که رسانههای جمعی از قدرت ایدئولوژیک برخوردارند امّا بر سر طبیعت این قدرت به توافق نرسیدهاند.
رسانهها در حکم ابزار تقویت کننده
در تحلیل مارکسیستی رسانهها، نهادهای رسانهای را پیوند خورده به ساختار قدرت میدانند در نتیجه عمدتاً هماهنگ بانهادهای حاکم در جامعه عمل میکنند. بنابراین رسانهها به باز تولید دیدگاههای نهادهای حاکم نه به عنوان یکی از دیدگاههای متفاوت بلکه به عنوان دیدگاه اصلی، بدیهی و طبیعی میپردازند.
بر اساس نظر طرفداران اقتصاد ی مارکسیستی در رسانههای جمعی نوعی گرایش به سمت اجتناب از مسایل کم طرفدار و نا متعارف و تمایل به ارزشها و فرضیات ارزشمندتر و مشروعتر وجود دارد.
همان گونه که کوران و دیگران اشاره میکنند اکثر محقّقان مارکسیست در بریتانیا (از جمله استوارتهال) به مسأله تصویر ارائه شده در رسانهها از خشونت از این دید مینگرند که آیا این تصویر در خدمت مشروعیت بخشی به نیروهای نظم و قانون است، به ایجاد رضایت برای افزایش کنترل ونظارت جبری دولت میانجامد یا از بیگانگان و مخالفان مشروعیتزدایی میکند. در نتیجه این محقّقان تأثیر رسانههای جمعی را در موقعیّتهایی که ارتباطات با واسطه به شدت تحت حمایت نهادهایی از قبیل پلیس، دستگاه قضایی و مدارس قرار دارد، بررسی کردهاند. بنابراین بر اساس تصویر ارائه شده از قدرت رسانهها، رسانهها به نوسازی، تقویت و گسترش گرایشات موجود که تشکیل دهندة فرهنگ حاکم هستند میپردازند و نه خلق آنها.
به همان ترتیب برخی صاحبنظران مارکسیست معتقدند که تصویر رسانهها از انتخابات شامل مراسمی نمایشی است که به ساختار قدرت در نظامهای لیبرال دموکراسی مشروعیت میبخشد و رأی دادن را عملی ایدئولوژیک میداند که به استمرار اسطورة دموکراسی انتخابی، برابری ی و حق تعیین سرنوشت جمعی کمک میکند. بنابراین تأثیر پوشش انتخابات را از نظر تقویّت آن دسته ارزشهای ی که در دموکراسیهای غربی مشترک است و به طور جدّی توسط نظام آموزشی حمایت میشود، در نظر میگیرند.
ساخت یابی سوژه
نظریهپردازان مارکسیست نوعی تفاوت ویژه بین سوژه و ابژه (عین) قائلند. تونی بنت خاطر نشان میسازد که دیالکتیک تاریخی مستم ارتباط دو جانبه و متعامل بین سوژه (عاملان انسانی) و ابژه (عین) (شرایط زندگی آنها) است. فیسک سوژه را این گونه معرفی میکند:
ابژه محصول طبیعت و سوژه محصول فرهنگ است. نظریههای فردگرا بر تفاوتهای بین انسانها تمرکز دارند و این تفاوتها را طبیعی میدانند. از سویی دیگر نظریههای مبتنی بر سوژه، بر تجربیات مشترک مردم در جامعه به عنوان ثمربخشترین شیوه تبیین انسان از نظر خود او، تمرکزدارند.از این منظر سوژه ساختی اجتماعی است و نه طبیعی.
در تفکّر مارکیستی افراد را حامل مواضعی میدانند که آنها را به واسطة تأثیر روابط اجتماعی بدست آوردهاند. از این مسأله به عنوان ساخت سوژه یاد میشود.
آلتوسر تفکّّر انسانگرایی را که فرد را موجودی خودآگاه و مختار میداند که اعمالش بر اساس باورهای شخصی، نیّات، اولویتها و غیره قابل توضیح است، رد کرده است. آلتوسر ارائه دهندة مفهوم مکانیسم هویت بخشی است که طبق آن سوژهها بر اساس تأثیرات ساختارهای از پیش معیّن شکل میگیرند. وظیفة ایدئولوژی شکل دادن به افراد به عنوان سوژه است. ابتدا دستگاههای ایدئولوژیک دولت (ISAs) از قبیل خانواده، مدرسه و رسانههای جمعی افراد را صاحب هویت میکنند (به آنها هویت اجتماعی میبخشند). از طریق دستگاههای ایدئولوژیک دولت است که مردم نوعی حس هویّت و درک از واقعیت بدست میآورند.
این تفکّر که سوژة انسانی بوسیلة ساختارهایی از پیش معیّن شکل گرفته است از مشخّصههای اصلی ساختارگرایی است که بر اساس آن ساختارهایی از قبیل زبان، روابط خانوادگی، رسوم فرهنگی و دیگر نیروهای اجتماعی تعیین کنندة سوژه هستند.
تفکّر آلتوسر از هویت بخشی، نظریهپردازان رسانهای مارکسیست را قادر میسازد به تشریح عملکرد ی متنهای رسانههای جمعی بپردازند. متن به عنوان ساختاری که از پیش وجود داشته به تماشاگر هویت میبخشد و بدین ترتیب از او یک سوژه میسازد. بر اساس این دیدگاه سوژه (بیننده،شنونده، خواننده) بوسیلة متن ، قدرت رسانهها و توانایی آنها در قرار دادن سوژه در موقعیتی که بازنمایی آنها را بازتابی از واقعیت روزانه قلمداد کند، شکل مییابد.
مارکیسم آلتوسری امکان مقاوت افراد در برابر روند هویت بخشی را رد میکند حال آنکه دستگاههای ایدئولوژیک نیز همیشه و به طور کامل موّفق عمل نمیکنند. سوژه ممکن است هم عامل و هم اثرپذیر باشد. نظریهپردازان آلتوسری رسانهها معمولاً متن را تنها عامل تعیین کنندة واکنش سوژه میدانند. این نظریهپردازان سوژه را یکدست تلقی میکردند در حالی که نظریههای مارکسیستی بعدی سوژهای متناقض و نامتمرکز را معرّفی کردهاند که میان گسترهای از گفتمانها که در آنها شرکت دارد، سردرگم مانده است.
گرچه تصویری که هربرت مارکوزه از قدرت رسانههای جمعی ارائه کرده است مخاطبان را قربانیانی منفعل معرفی میکند، دیدگاههای نئومارکسیستی غالباً نقشهای فعالتری برای مخاطبان در نظر گرفتهاند. بر اساس آنچه کوران و دیگران مطرح کردهاند نظامهای معنایی حاکم از رسانههای جمعی تأثیر میپذیرند و بوسیلة آنها تقویت میشوند با این وجود این تلقی نیز وجود دارد که این نظامها توسط مخاطبان تعدیل و در نظامهای معنایی مستقر یا بر طبقه ادغام میشوند.
تفاوتهای درون مارکسیسم
مکاتب فکری متفاوت درون نظریة مارکیستی رسانهها به روشهای مختلف توسط صاحبنظران دستهبندی شدهاند. مایکل گوروویچ و همکارانش فهرستی از سه پارادایم متعارض ارائه کردهاند که عبارتند از ساختارگرایی، اقتصاد ی و فرهنگگرایی، مارکیسم آلتوسری ساختار گراست. تحلیل ساختارگرا صرفاً بر شاکلة درونی نظامهای دلالتی رسانهای تمرکز دارد.
در تفکّر مارکسیستی بنیادگرا نظریهپردازان اقتصاد ی، ایدئولوژی را تابعی از زیربنای اقتصادی میدانند. در آثار گراهام مورداک رهیافت اقتصادی ی انتقادی بیان میشود و جایگاه قدرت رسانهها در ساختارها و فرآیندهای اقتصادی تولید رسانهای مشخص میشود. مالکیت و کنترل اقتصادی رسانهها عاملان اصلی در نحوة کنترل پیامهای رسانهای قلمداد میشوند.
استوارتهال در اثر خود در سال 1978 رهیافت فرهنگ گرای مارکسیستی را ارائه میکند که رسانههای جمعی را عاملی مؤثر و قدرتمند هرچند جانبی، در شکل دهی به آگاهی عمومی میداند.
فرهنگگرایی در رّد اقتصادگرایی تابع ساختارگرایی آلتوسری است امّا بر خلاف ساختارگرایی بر تجربة واقعی زیر گروهها در جامعه تأکید دارد و رسانهها را درون بافت جامعهای که کلّیتی بیانگر و پیچیده است، در نظر میگیرد. رهیافت فرهنگ گرایانه در فعالیتهای مرکز مطالعات فرهنگی معاصر (cccs) که در دانشگاه بیرمنگام واقع است و مدّتی نیز استوارتهال ریاست آن را بر عهده داشت، نمایان است.
بر اساس آنچه کوران و دیگران مطرح ساختهاند نظریهپردازان مارکسیست از نظر روایتی که برای جبرگرایی رسانههای جمعی و طبیعت و قدرت ایدئولوژیهای رسانههای جعی قائلند، با یکدیگر متفاوتند.
مکتب فرانکفورت
مارکسیستهای سنتّی، نظریة انتقادی مکتب فرانکفورت را تجدید نظرگرا میدانند، بخشی به دلیل این که این نظریه به انتقاد از اقتصادگرایی و مادیگرایی محض میپردازد و بخشی دیگر به دلیل این که اختیارگرا است. در نظریة رسانهای مهم است که اشارهای به اوّلین تلاش مارکیستها (مکتب فرانکفورت) برای نظریهپردازی دربارة رسانهها داشته باشیم. گرچه این تلاش هیچ گونه راه حل واقعی برای مطالعة رسانههای جمعی ارائه نداده است. سرشناسترین نظریهپردازانی که با مکتب فرانکفورت مرتبط بودند تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و ماکس هورکهایمر بودند که همگی از مارکیستهای وفادار نیز بودند و با مؤسسة تحقیقات اجتماعی که در سال 1923 در فرانکفورت تأسیس شده بود و در سال 1933 به نیویورک انتقال یافته بود، همکاری میکردند.
مکتب فرانکفورت تحت تأثیر تفکرات غالباً محافظه کارانه در مورد جامعة تودهوار قرار داشته است، هر چند که به این تفکّر گرایشی چپگرا نیز داده است. هربرت مارکوزه معروف به پدر چپ جدید در اثر خود با عنوان انسان تکساحتی با بدبینی بسیار رسانهها را نیرویی مقاومت ناپذیر توصیف کرده است:
وسایل ارتباطی، تولیدات مقاومت ناپذیر صنعت سرگرمی و اطلاعرسانی، عادات مشخّص و واکنشهای فکری و احساس خاصی را به همراه دارند که مصرفکنندگان را به تهیهکنندگان و از این طریق به کلّ سیستم اجتماعی پیوند میزنند، این تولیدات به تلقین و دستکاری میپردازند و از نوعی آگاهی کاذب که از نادرستی خود درامان است، حمایت میکنند. بدین ترتیب است که الگویی تک بعدی از تفکّر و رفتار ظهور مییابد.
از نظر مارکوزه رسانههای جمعی ملاکهایی را که بر اساس آنها ممکن است به تفکّر دربارة جهان بپردازیم، تعیین کردهاند. مکتب فرانکفورت در کل نگاهی عمیقاٌ بدبینانه به رسانههای جمعی داشته است. همان گونه که جانت وولاکات خاطر نشان میسازد نظریهپردازان این مکتب در آثار خود برای رسانههای جمعی و صنعت فرهنگی نقش حاکمیّت ایدئولوژیک قایل شدهاند که فردگرایی بورژوازی و پتانسیل انقلابی طبقة کارگر را از بین برده است.
تئودورآدورنو و ماکس هورکهایمر عبارت صنعت فرهنگی را که اشاره به فعّالیتهای جمعی رسانهها دارد، خود ابداع کردهاند. تمرکز مکتب فرانکفورت بر ایدئولوژی به تضعیف اقتصادگرایی کمک کرد هر چند که سایر مارکسیستها این مکتب را به علّت نخبهسالاری و آرمانگرایی هگلی آن مورد انتقاد قرار دادهاند.
گرامشی و هژمونی
آنتونیو گرامشی ایتالیایی (1937- 1891) یک متفکّر مارکسیست پیشتاز بود. وی نیز مانند آلتوسر اقتصادگرایی را رد کرده است و بر استقلال ایدئولوژی از جبرگرایی اقتصادی پافشاری میکند. به علاوه گرامشی مادی گرایی محض را نیز رد و برداشتی انسانگرا از مارکسیسم ارائه کرده است که بر ذهنیت گرایی انسان تمرکز دارد.
گرامشی از واژة هژمونی برای اشاره به سلطة یکی از طبقات اجتماعی بر دیگر طبقات (از جمله هژمونی بورژوازی) استفاده نمود. هژمونی علاوه بر اشاره به کنترل ی و اقتصادی بیانگر توانایی طبقة مسلّط در القای شیوة نگرش خود به جهان می باشد، به گونهای که کسانی که نسبت به طبقة مزبور فرودست هستند این طرز نگرش را به عنوان درک متعارف و نگرشی طبیعی قبول میکنند. صاحبنظران خاطر نشان میسازند که این فرآیند مستم تمایل و توافق اکثریت است. بر اساس تعریف جفرینوول اسمیت درک متعارف عبارت است از شیوة مواجهة فرودست با شرایط فرودستی خویش.
با این وجود گرامشی برخلاف آلتوسر بر مبارزه تأکید میورزد. وی اشاره میکند که درک متعارف ثابت و انعطافناپذیر نیست بلکه دائماً در حال تغییر خود است. همان گونه که فیسک اشاره دارد مکّرراً باید به جلب رضایت پرداخت چراکه تجربة اجتماعی مادی مردم دائماً به آنها معایب فرودستی را یادآور میشود و در نتیجه تهدیدی را متوجه طبقة مسلّط میکند. هژمونی نوعی تقابل پایدار بین ایدئولوژی و تجربة اجتماعی طبقة فرودست را مسلّم میگیرد که این واسطه را به عرصة غیر قابل اجتنابی از جدال ایدئولوژیک تبدیل میکند اشاراتی که رسانههای جمعی را عرصهای برای جدال میدانند به دفعات در نظرات کسانی که تحت تأثیر این دیدگاه قرار دارند، تکرار شده است. دیدگاه گرامشی در برداندة نفی اقتصادگرایی است چراکه این دیدگاه جدال بر سر سلطة ایدئولوژیک را عامل اصلی در تغییرات بنیادین میبیند.
به دلیل انتقادهایی که از نظریة آلتوسر در زمینة ایدئولوژی شده است برخی از نئومارکسیستها به عقاید گرامشی گرایش پیدا کردهاند.
محدودیتهای تحلیل مارکسیستی
بنابر استدلال منقدان، مارکسیسم تنها یک ایدئولوژی دیگر است (گرچه بنابر ادّعای برخی، مادیگرایی تاریخی علمی عینیت گراست). بعضی از مارکسیستها متّهم به جزمگرایی بیش از اندازه شدهاند. مارکسیسم بنیادگرا، صراحتاً جبرگرا و از جنبة مادیگرایانه تقلیل گراست و چارچوب محدودی برای عاملیّت انسانی و ذهنیت قایل است. مارکسیسم را اغلب فرا نظریهای میدانند که از پژوهش تجربی اجتناب میورزد. با این وجود در پژوهشها به ویژه در حوزة اقتصاد ی مارکسیستی از روش تجربی استفاده میشود. به علاوه تجزیه و تحلیل بازنماییهای رسانهای مستم بررسی عمیق متنهای خاص است.
تفکّر مارکسیسم ارتدوکس (سنتّی) در مورد آگاهی کاذب به شکلی فریبنده خبر از وجود واقعیتی میدهد که با وساطت تحریف نشده است. تصور همراه آن مبنی بر این که این آگاهی بدون هیچ مقاومتی از جانب مخاطبان به آنها القا میشود، اجازة هیچگونه برداشت مخالف دیگری را نمیدهد. دیدگاههای مارکیستی نباید موجب شود که راههای مختلفی را که مخاطبان رسانههای جمعی از آنها استفاده میکنند، نادیده بگیریم.
در واقع دیدگاههای نئومارکیستی در پی آن بودهاند که از این دامها اجتناب ورزند. تأکید اوّلیّه مارکسیسم بر طبقه باید با سایر تقسیمبندیها از قبیل تقسیمبندیهای جنسیّتی و قومیتی مرتبط گردد (این امر به شکلی فزاینده در حال انجام است).
نقاط قوت تحلیل مارکسیستی
بر خلاف بسیاری نگرشهای دیگر در مورد رسانههای جمعی، مارکسیسم به اهمّیت نظریة صریح اذعان دارد. نظریة انتقادی مارکسیستی اسطورة علوم اجتماعی غیرجانبدارانه را عرضه می کند. دیدگاه مارکسیستی توجّه ما را به مسأله منفعت طلبی ی و اقتصادی در رسانههای جمعی جلب میکند و نابرابریهای اجتماعی در بازنماییهای رسانهای را برجسته میسازد. مارکسیسم کمک میکند تا متنهای رسانهای را درون شکلبندی اجتماعی بزرگتری جای دهیم. تمرکز مارکسیسم بر طبیعت ایدئولوژی کمک میکند تا ارزشهای مسلّم فرض شده را ساختار شکنی کنیم. تحلیل ایدئولوژیک نیز کمک میکند تا دریابیم روایت چه کسی در متنهای رسانهای به ما ارائه میشود. با وجودی که مارکسیسم آلتوسری در تضعیف اسطورة فرد خود مختار به ما کمک میکند،سایر دیدگاهها نئومارکسیستی رسانههای جمعی را عرصهای برای جدال معانی ایدئولوژیک میدانند که برداشتهای مخالف را امکانپذیر میسازد.
نظریة مارکسیستی بر اهمیّت طبقة اجتماعی هم در ارتباط با مالکیت رسانهها و هم در تعبیر مخاطبان از متون رسانهای تأکید میورزد که این تأکید همچنان از عوامل مهم در تحلیلهای رسانهای است. گرچه ممکن است تحلیل محتوا و نشانه شناسی محتوای رسانهها را روشنتر سازند امّا تئوری مارکسیستی شرایط مادی تولیدات رسانهای و دریافت را برجسته میکند. نظریهپردازان اقتصاد ی انتقادی به بررسی مالکیت و کنترل رسانهها میپردازند. تأثیر مالکیت رسانهها بر محتوای آنها را نمیتوان نادیده گرفت. در نظر گرفتن چنین مسایلی از قبیل دسترسیهای متفاوت و شیوههای مختلف تعبیر که به وسیلة گروهبندیهای اجتماعی ـ اقتصادی شکل مییابند، همچنان از اهمیّت برخوردار است. پژوهشهای مارکسیستی در حوزة رسانهها شامل تجزیه و تحلیل بازنماییها در رسانههای جمعی (از قبیل پوشش ی یا گروههای اجتماعی) به منظور آشکار ساختن ایدئولوژیهای نهفته است. هنوز نیز به تحلیلهایی از این دست نیازمندیم. مخاطبان همچنان با در نظرگرفتن چنین محتواهایی دست به تعبیر میزنند گرچه گاهی این تعبیرها میتوانند متضاد هم باشند.اما به دلیل توزیع قدرت در جامعه برخی از برداشتها از واقعیت از تأثیرگذاری بیشتری برخوردارند.
مکتب فرانکفورت
مارکسیستهای سنتّی، نظریة انتقادی مکتب فرانکفورت را تجدید نظرگرا میدانند، بخشی به دلیل این که این نظریه به انتقاد از اقتصادگرایی و مادیگرایی محض میپردازد و بخشی دیگر به دلیل این که اختیارگرا است. در نظریة رسانهای مهم است که اشارهای به اوّلین تلاش مارکیستها (مکتب فرانکفورت) برای نظریهپردازی دربارة رسانهها داشته باشیم. گرچه این تلاش هیچ گونه راه حل واقعی برای مطالعة رسانههای جمعی ارائه نداده است. سرشناسترین نظریهپردازانی که با مکتب فرانکفورت مرتبط بودند تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و ماکس هورکهایمر بودند که همگی از مارکیستهای وفادار نیز بودند و با مؤسسة تحقیقات اجتماعی که در سال 1923 در فرانکفورت تأسیس شده بود و در سال 1933 به نیویورک انتقال یافته بود، همکاری میکردند.
مکتب فرانکفورت تحت تأثیر تفکرات غالباً محافظه کارانه در مورد جامعة تودهوار قرار داشته است، هر چند که به این تفکّر گرایشی چپگرا نیز داده است. هربرت مارکوزه معروف به پدر چپ جدید در اثر خود با عنوان انسان تکساحتی با بدبینی بسیار رسانهها را نیرویی مقاومت ناپذیر توصیف کرده است:
وسایل ارتباطی، تولیدات مقاومت ناپذیر صنعت سرگرمی و اطلاعرسانی، عادات مشخّص و واکنشهای فکری و احساس خاصی را به همراه دارند که مصرفکنندگان را به تهیهکنندگان و از این طریق به کلّ سیستم اجتماعی پیوند میزنند، این تولیدات به تلقین و دستکاری میپردازند و از نوعی آگاهی کاذب که از نادرستی خود درامان است، حمایت میکنند. بدین ترتیب است که الگویی تک بعدی از تفکّر و رفتار ظهور مییابد.
از نظر مارکوزه رسانههای جمعی ملاکهایی را که بر اساس آنها ممکن است به تفکّر دربارة جهان بپردازیم، تعیین کردهاند. مکتب فرانکفورت در کل نگاهی عمیقاٌ بدبینانه به رسانههای جمعی داشته است. همان گونه که جانت وولاکات خاطر نشان میسازد نظریهپردازان این مکتب در آثار خود برای رسانههای جمعی و صنعت فرهنگی نقش حاکمیّت ایدئولوژیک قایل شدهاند که فردگرایی بورژوازی و پتانسیل انقلابی طبقة کارگر را از بین برده است.
تئودورآدورنو و ماکس هورکهایمر عبارت صنعت فرهنگی را که اشاره به فعّالیتهای جمعی رسانهها دارد، خود ابداع کردهاند. تمرکز مکتب فرانکفورت بر ایدئولوژی به تضعیف اقتصادگرایی کمک کرد هر چند که سایر مارکسیستها این مکتب را به علّت نخبهسالاری و آرمانگرایی هگلی آن مورد انتقاد قرار دادهاند.
چکیده
فمینیسم مفهومی اجتماعی است و ارائه تعریفی دقیق از آن با توجه به شاخه ها و گرایشهای مختلف آن کاری دشوار است. در مجموع میتوان این جریان را طرز تفکری دانست که حقوق اجتماعی و ی ن را با حقوق مردان برابر میداند و برای تحقق آن از هیچ کوششی فروگذار نیست. به باور نظریه پردازان فمینیستی، سرآغاز این جنبش به قرن هفدهم برمیگردد، ولی حرکت ساماندهی شده آن به قرن نوزدهم در کشور فرانسه بر میگردد که با اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه حقوق بشر فرانسه شکل جدیتری به خود گرفت. آنگاه با موجهای اول، دوم و سوم خود توانست در جای جای دنیا، هوادارانی را برای خود دست و پا کند. در ایران نیز باید مشروطیت را نقطه اساسی در تغییر نگرش ن دانست. در این زمان، آنان خواسته یا ناخواسته در مسیر دگرگونیهای فرهنگی مغرب زمین و به نوع الگوبرداری از آنها پرداختند. در اواخر دوران قاجاریه، جنبش های نوبنیادی در پشتیبانی از حقوق ن، ایجاد شد و مقاله هایی در ترویج دیدگاههای غربی که به ظاهر در پی واگذاری حقوق برابر به ن بودند، نگاشته شد. ت کشف حجاب از پیآمدهای چنین اندیشه هایی بود که در سال 1317 به بهانه آزاد کردن نیمی از نیروهای انسانی جامعه اجرا شد. پس از انقلاب اسلامی نیز، بعد از رکود 1357، 1361، بار دیگر در سالهای 1361 تا 1367نمایی تازه یافت و گروه های ضد انقلاب به شدت از آن پشتیبانی کردند. ازاین رو، در خارج از ایران نیز، بنیادهایی چون بنیاد پژوهشهای ن ایرانی، روشنگران و مطالعات ن در تقویت این جریان فکری شکل گرفت. هم اکنون نیز این جریان، توسط چهره های شناخته شده گاه و بیگاه جلوه هایی تازه می یابد. به منظور واکاوی و بازنمایی جنبشی فمینیستی در ایران، حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سلمان رضوانی به پژوهش پیش رو پرداخته است. این پژوهش، به نظریه های فمینیستی و افزایش دیدگاه معرفتی نسبت به این جریان ی ـ اجتماعی می پردازد. ازاین رو، با بررسی دقیق پیشینه تاریخی آن، امتداد این جریان را در سالهای اخیر در ایران اسلامی پی خواهیم گرفت. از آنجا که در این نوشتار صبغه رسانه ای نیز دارد، پژوهشگر ارجمند به بررسی اجمالی رابطه فمینیسم و هنر، به ویژه رسانه های تصویری پرداخته و بررسی و تحلیل برخی از شاخص های فمینیستی در برنامه های تلویزیونی را در دستور پژوهش خویش قرار داده اند.
http://pajuhesh.irc.ir/product/book/show.text/page/48/id/1104?search[key]=
من میگم رومه نگاری محلی مهمتره!
محمد رضا نوروز پور
من میگم رومه نگاری محلی مهمتره!
محمد رضا نوروز پور
رومه های محلی در آمریکا مهمتر از رومه های سراسری ان و تاثیر گذاری بیشتری دارن. آمریکایی ها در وهله اول دوست دارن رومه های مربوط به کامیونیتی، محل، شهر، ایالت و در نهایت رومه های سراسریشون رو بخونن، بعد اگه حال کردن می رن ببین اوباما چی می گه یا کلینتون می خواد امرو بره اسرائیل یا آنگولا؟
همین رونق برای رادیو و تلویزیون های محلی هم متصوره و به همین خاطر بود که اف سی سی (کمیسیون ارتباطات فدرال) پنج شش سال پیش قوانین مالکیت رسانه های محلی رو تغییر داد تا اونها نتونن با همدیگه ادغام بشن و رقابت بین اونا مستدام بمونه.
دیفالت یه آمریکایی یا حتی یه انگلیسی اینه که اول ببینه مثلا تو منچستر سیتی که اون توش زندگی می کنه یا توش یه بیزینسی داره چی می گذره بعد ببینه حالا عموسام قراره برای اقتصاد درهم شکستش چه نقشه ای بکشه. خلط مبحث نشه ها دارم اولویت ها رو می گم بعد کامنت نذارین بگین بابا کی میگه اونا نمی دونن تو آمریکا چی می گذره.
فرق اونا البت با مردم ما اینه که ما نه می دونیم تو محله ها یا شهری که توش زندگی می کنیم درست و درمون چی می گذره نه مثلا تو سودان! دلیلشم اینه که تیراژ کل رومه های ما در سراسر کشور 70 میلیون نفری بزرگِ پهناورمون که بدون شک روزگاری کوروش کبیر بر اون پادشاهی می کرده و ما امپراطوری بزرگی بوده ایم و چه چیزهای دیگری نیز که بوده ایم و کسی از ان خبر نداره، همش روهم به دو میلیون تا هم نمی رسه حال آنکه برادران پاکی ما در خاوران، تقریبا یه ده برابر نسبت به ما جلو هستند و تازه سرانه مطالعه و رومه خونیشون هم به مراتب از ما بیشتره.
همین چند روز پیش یکی از مسئولان رسانه ای سیرالئون که خیلی ها نمی دونن کجای دنیاس، اومده بود رومه خبر می گفت تو کشور پنج میلیون نفریشون که متوسط درآمد اونا روزی یه دلاره، 40 تا رومه خصوصی درمیاد که همشون هم بفروشن و ضرر نمیدن، تازه 40 تا هم گف، رادیوی خصوصی دارن.
فلاش بک به ینگه دنیا
اگه به زندگی تدترنر، بینانگذار سی ان ان که من خیلی دوسش دارم و یه بار کل زندگیشو سال 80 تو سروش هفتگی تشریح کردم نگاه کنین، می بینین که اون روی خرابه های باقی مونده از بیزینس پدر ورشکسته اش که نهایتاخودکشی کرد، کاخ سی ان ان رو بنا کرد و بیزینس پدرش چیزی نبود جز یه سری کارهای خدماتی مربوط به کابل کشی تلویزیونای محلی . ترنر از همین بیزنس زمین خورده، پیاز امپراتوری بزرگش رو تو زمین آتلانتا چپوند و اولین شبکه کابلی تمام خبری جهان رو در سال 1982 راه انداخت و این پیاز البته در جنگ اول خلیج فارس مثه ماه ه کرد( اشاره به ضرب المثل فارسی که فلانی پیازش ه کرده یعنی کارش گرفته). گرچه تدی آخرش جف شیش نیورد و تهش گولِ جهودا رو خورد و همه زندگیش رو و از جمله آرشیو کامل فیلمای کلاسیک با ارزش هالیوودش رو به تایم وارنر که اون موقع توسط جرالد لوین یهودی اداره می شد فروخت و به حاشیه رفت و هنوز که هنوزه حسرت اداره سی ان ان رو می خوره. با این همه ما نباس از این مهم غافل بشیم که اهمیت رسانه های محلی در آمریکا بود که به فردی چون بیگ ماوث آو دِثاوث یا همان دهان بزرگ جنوب (یکی از مشهور ترین القاب تد ترنره) این امکان رو داد که پیشرفت کنه و دنیا رو با پدیده ای جدید آشنا کنه.
کل این ماجرا رو برای این می گم که در کشور ما رومه نگاری سراسری که جای خود داره، ( این یعنی که یه عالم حرف و حدیث دراه که حالا وقتش نیس) اما رومه نگاری محلی به طرز خوفی، بی اهمیت می زنه و کسی به اون وقعی نمیذاره. حال اونکه توجه به رومه نگاری و رومه های محلیه که می تونه کشور ما رو بتره در مسیر پیشرفت. واسه این حرفم چند تا دلیل دارم که توضیحاتش پیشکش. رومه نگاری محلی یا اساسا رسانه محلی می تونه:
1- باعث حفظ هویت فرهنگی و خرده فرهنگ های هر منطقه و قوم و قبیله بشه
2- باعث ایجاد و تقویت روحیه تعامل و مشارکت در میان افراد اون کلونی یا کامیونیتی یا بگید همون منطقه و محل می شه
3- سبب می شه تا مردم اون کامیونیتی آشنایی بیشتری با هم پیدا کنن و این حس دلبستگی و تعلق خاطرشون رو بهم بیشتر می کنه
4- می تونه اسیب شناسی دقیقی از یک جامعه کوچک به افراد اون منطقه و حتی سایر افراد بیرونی بده
5- نخبگانشون رو بهشون می شناسونه و دارایی ها و توانایی هاشون رو و سرمایه هایی که دارن و قدرشو نمی دونن
6- می تونن از این رسانه محلی به نسل های بعدی یا نسل های حاضرشون آموزش های بومی بدن
7- رسانه های محلی نقشی برق آسا در روند توسعه به معنی عام و خاصش در یک منطقه دارن از اصلاح یک جوی آب بگیرید تا اصلاح روش های تربیت کودکان در مدارسی سه شیفته در یک استان غیر برخوردار یا همان محروم
8- رسانه های محلی از مرکز گریزی جلوگیری می کنند. یعنی اگه دلمون می خواد مهاجرت به تهران یا شهر های بزرگ کم بشه باید روی رسانه های محلی سرمایه گذاری بیشتری بفرماییم.
9- رسانه های محلی باعث ایجاد اعتماد به نفس در میان اعضای اون کامیونیتی می شن که اولین خاصیتش با تکیه بر خاصیت هشتم، اینه که محل زندگیشون رو دوست خواهن داشت و خودشون رو نیازمند به کوچ نخواهن یافت.
10- تقویت رسانه های محلی باعث می شه که در ساده ترین شکل ممکن اشتغال زایی صورت بگیره، آگهی از راه برسه ، مشاغلی که آگهی می دن رونق بگیرن، پول که خیلی موضوع مهمیه و ما همیشه با نوعی ریاکاری اونو چیز قابلی نمی دونیم ولی همه از جان و دل عاشق اونیم و صب تا شب دنبالش می دویم( کاری که پولدارا نمی کنن، چون اونا اجازه میدن پول بدوه و براشون پول های بیشتری به ارمغان بیاره و این کار رو با سرمایه گذاری در بخش های مختلف انجام می دن) به گردش در بیاد. ( امیدوارم این جمله آخری رو یعنی از قسمت پول به بعد رو فهمیده باشین چون خیلی وسطاش قاطی پاتی شد. کل یومش* این بود که پول به گردش در میاد!)
11- دیگه مغزم نمی کشه دوستان
با عرض معذرت خیلی خوابم گرفته و دیگه ذهنم یاری نمی کنه . ولی برای این که بدونین چی شد که این رو نوشتم می تونین رجوع کنین به این پست. این ها که خیلی شو نتونستم بنویسم چیزهاییه که من تو سخنرانی برای دانش آموزان دبیرستانی در همایش خبرنگاری در کانون امام خمینی در شهرری گفتم و امیدوارم به درد اونها خورده باشه و به درد شما هم نیز. کلش اینه که رومه نگاری محلی به خدا مهم تر از رومه نگاری سراسریه.
https://noroozpour.persianblog.ir/7qZpaR7k77clM8Wa0B3D-%D9%85%D9%86-%D9%85%DB%8C%DA%AF%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%87
دانستن زبان انگلیسی در دنیای امروزه ضروری است و اگر به آن مسلط باشید میتوانید بسیار راحتتر از قبل مشکلات خود را حل و یا در حرفه خود پیشرفت کنید. در این میان سرویسهایی مثل سرویس مترجم گوگل نیز به کاربران برای درک و استفاده بیشتر زبان انگلیسی بسیار کمک کردهاند که این بار قصد داریم، علاوه بر آن ابزارهایی را معرفی کنیم که ایرادات املایی، نگارشی و نحوه صحیح استفاده از لغات در متنهای انگلیسی را نشان میدهند تا مکاتبات خود را راحت و حرفهایتر از قبل با سراسر دنیا انجام دهید.
» معرفی بهترین سرویسهای اصلاح اشتباهات نامه و درخواستها به زبان انگلیسی»
Best English Spell and Grammar Checker Online and Offline Tools
در پست بهترین وب سایت های فارسی آموزش زبان انگلیسی بازیابی اکانت هک شد
- Grammarly
یک ابزار آنلاین بسیار مفید در زمینه اصلاح اشتباهات متنهای انگلیسی و جایگزین کردن آنها با لغات و افعال مناسبتر است. این سرویس دارای افزونه برای مرورگرهای گوگل کروم و فایرفاکس، آفیس، جیمیل برای نوشتن ایمیلها و. است. پس از نصب اشکالات تایپی شما توسط Grammarly بررسی و لغات مناسب و یا نحوه صحیح استفاده از آنها پیشنهاد داده میشود. با ثبتنام در این سرویس امکانات بیشتری جهت بهبود اشتباهات در نوشتن و همچنین دسترسی به متون خواهید داشت.
- Ginger
یک نرمافزار برای اکثر پلتفرمهای موبایل و دسکتاپ نظیر ویندوز، مک، اندروید و حتی افزونه گوگل کروم است که عملکردی مشابه شبیه سرویس قبلی دارد، با نصب این برنامه میتوانید از نحوه صحیح املا لغات (Spell checker)، جملهبندی بهتر و تجزیه لغات، مترجم، دیکشنری و . بهرهمند شوید.
پیشنهاد میشود در کنار استفاده Ginger از وبسایت که در معرفی وبسایت های جالب و کاربردی – شماره ۴۱
- Hemingway
یک وب اپ بسیار کاربردی با رابط کاربری بسیار خوب است که با های لایت کردن لغات نوشتهشده در متن نکات مهم جهت بهبود و اصلاح آن را یادآوری و نمایش میدهد. این سرویس بیشتر سعی در اصلاح نگارش متن، حذف موارد غیرضروری، استفاده از لغات مناسبتر و به زبان ساده مختصر و مفید کردن متن انگلیسی شما دارد. بعد از ورود متن در ادیتور سمت چپ در پنل سمت راست متن شما توسط سایت رتبهبندی میشود و درصورتیکه نکتهای برای اصلاح وجود داشت توسط رنگ مخصوص خود در متنهای لایت میشود و با گرفتن نشانگر بر روی آن، لغت یا فعل مناسبتر پیشنهاد میشود یا اینکه وبسایت پیشنهاد جایگزین یا حذف کردن مورد نامناسب را میدهد.
- یکی دیگر از ابزارهای آنلاین ساده و کاربردی برای بهتر کردن متن نوشتهشده به زبان انگلیسی Simplish
- اصلاح خودکار متنهای انگلیسی هنگام تایپ کردن با Spell Bee
افزونه بسیار خوب دیگر که برای مرورگر گوگل کروم منتشرشده است و حدود ۵ هزار نفر تاکنون از آن استفاده کردهاند Spell Bee
اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که فرایند نگارش مقاله خود را به پایان رسانیده اید و الان مردد هستید مقاله خود را به کدام مجله ارسال کنید که هم مرتبط با حوزه موضوعی مقاله باشد و هم اینکه مجله از ضریب تاثیر (Impact Factor) مناسب و خوبی برخوردار باشد!!! قابلیت
Find your best potential journal اندنوت تحت وب این کار را برای شما انجام می دهد.
Find your best potential journal در اندنوت تحت وب
EndNote Web) وارد شوید و به رایگان یک حساب کاربری ایجاد نمایید؛
5. در پنجره جدید باز شده باید دو فیلد Title و Abstract را پر کنید؛
سامانه کتاب یاب، موتور جستجوی هوشمند کتاب است که به شکل هدایت شده، کلمات کلیدی دریافت شده را درفروشگاه های آنلاین کتاب جستجو می کند و نتیجه را در عرض کمتر از یک دقیقه، به صورت یکپارچه به کاربر نمایش می دهد.
امکاناتی از قبیل فیلتر عنوان کتاب ها بر اساس عبارت جستجو شده و همچنین تغییر چینش نتاایج جستجو بر اساس قیمت کتاب از دیگر ویژگی های این سامانه است. لیست فروشگاه های موجود، به طور مداوم مورد بررسی قرار می گیرد و ممکن است افزایش و یا کاهش بیابند».
بوک روم | |
آدینه بوک | |
فردا بوک | |
دیجی کالا | |
شهر کتاب | |
فیدیبو | |
سوره مهر | |
سرکوچه | |
کتاب سبز | |
فرا کتاب | |
رنگین کمان | |
مگنا بوک | |
موغام | |
افسانه بوک | |
تاریخ معاصر | |
اشجع | |
آوا بوک | |
قائمیه | |
آی کتاب | |
سهای دانش | |
کتاب نیستان | |
مجد | |
ایران PDF |
http://ketabyab.net/index.php#
این سامانه قادر است از بین مجلات فارسی، مجله مناسب جهت چاپ مقاله فارسیتان را پیشنهاد دهد.
سامانه ژورنال یاب ایران»
سامانه ژورنال یاب ایران» به نویسندگان فارسی زبان این امکان را میدهد تا مناسبترین ژورنال در حوزه موضوعی مقاله تازه نگاشته شده خود را از بین مجموعه ژورنالهای معتبر ایران پیدا کند.
جهت استفاده از این سامانه کافیست عنوان و چکیده مقاله نوشته شده در فیلدهای مربوطه وارد کنید تا طی چند ثانیه فهرستی از ژونال های ایرانی مرتبط با مقاله نگارش یافته تان معرفی و ارائه شود.
این سامانه هم اکنون از طریق وبگاه مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری و به صورت رایگان در دسترسی قرار دارد.
https://journalfinder.ricest.ac.ir/
درباره این سایت