حسن سبیلان اردستانی



معرفی کتاب: صنعت پروپاگاندا :افکار عمومی چگونه تولید و تحریک می‌شوند؟


معرفی کتاب: صنعت پروپاگاندا :افکار عمومی چگونه تولید و تحریک می‌شوند؟توسط علیرضا مجیدی۱۷ مرداد ۱۳۹۷بدون دیدگاه


درباره نویسنده کتاب: ادوارد برنیز

ادوارد لوئیس جیمز برنیز» (۱۸۹۱-۱۹۹۵ میلادی)، در خانواده‌ای یهودی ساکن وین، پایتخت اتریش ـ که آن زمان تحت حکومت امپراتوری اتریش مجارستان بود متولد شد. خانواده او در سال ۱۸۹۲ به آمریکا مهاجرت کرده و در نیویورک مستقر شدند. نیویورک تایمز در دهم مارس ۱۹۹۵ خبر درگذشت او را این‌چنین منتشر کرد: ادوارد برنیز، پدر روابط عمومی و رهبر ایجاد افکار عمومی در ۱۰۳ سالگی درگذشت».


مادرش آنا، خواهر زیگموند فروید» و پدرش الی، برادر همسر این‌روان‌شناس مشهور بود. او که از دانشگاه کورنل  با مدرک کشاورزی فارغ‌التحصیل شده بود، به کار در رسانه‌ها روی آورد و با انجام نوآوریهایی در عرصه تبلیغات و آگهیدهی، از خود استعداد وافری در این زمینه نشان داد.



مطابق برخی گزارش‌ها، او به مدت بیست‌سال برای وزارت دفاع ایالات متحده در تبلیغات جنگی کار میکرد. او را پیشنهاددهنده عنوان وزارت دفاع» به‌جای وزارت جنگ» دانسته‌اند. برنیز در کنار اوی لی» به‌عنوان پدر روابط عمومی و پایه‌گذار تبلیغات مدرن شناخته شده است. برنیز که حرفه تبلیغاتی خود را از تبلیغ صابون، سیگار، گوشت خوک نمک‌زده و کالاهای مصرفی مختلف دیگر آغاز کرده بود، در تبلیغاتی مشهور که هدف آن شکستن قبح سیگار کشیدن ن و ترویج سیگار بین ن آمریکایی بود به موفقیت‌های چشمگیری دست یافت. این موفقیت باعث شد که شرکت‌های معتبر آمریکایی برای تبلیغ کالاهای خود با او قرارداد ببندند و همین امر باعث شد که برنیز، تجربه قابل توجهی در عرصه تبلیغات برای شرکت‌های مختلف با کالاهای متفاوت پیدا کند. این تجربیات به یک شرکت خاص و حتی یک کشور خاص محدود نشد و دامنه تبلیغاتی که برنیز طراحی کرد، به کشورهای دیگر، خصوصاً کشورهای اروپایی کشیده شد. این تجربیات بعدها در نگارش کتاب حاضر و دیگر آثار نویسنده نیز به‌کار گرفته شد.


او علاوه‌بر تبلیغ برای بسیاری از کارخانه‌جات و شرکت‌های تولیدی، در خدمت ت عمومی و ت‌های نظامی ایالات متحده آمریکا نیز قرار داشت. به‌عنوان مثال، بخش تبلیغاتی فعالیت‌های دولت آمریکا در سرنگون کردن حکومت مردمی گواتمالا به ریاست جمهوری جاکوب آربنز گازمن» بر عهده او بوده است. این کودتا برای حفظ منافع یونایتد فروت کمپانی» بود که تحت حمایت آمریکا قرار داشت و از بر سر کار آمدن یک حکومت دموکراتیک در گواتمالا و ملیکردن بخش‌هایی از اقتصاد این کشور متضرر میشد. به این واسطه در کودتایی که به رهبری سیا صورت گرفت، حکومت آربنز سرنگون شد و فعالیت‌های تبلیغاتی این عملیات، برای موجه جلوه دادن سرنگونی او، بر عهده نویسنده کتاب حاضر قرار داشت.


برنیز در سال‌های طولانی حیات خود، کتاب‌های متعددی نگاشته است که البته مشهورترین و اثرگذارترین کتاب او، همین کتاب صنعت پروپاگاندا است.

بریده‌ای از کتاب

فصل اول: سازماندهی آشفتگی

دستکاری هوشیارانه و هوشمندانه عادات سازماندهی شده و افکار توده‌ها، عنصری مهم در جوامع دموکراتیک است. آنها که این مکانیسم دیده‌نشده جامعه را دستکاری میکنند، حکومتی نامرئی را که قدرت حاکمه واقعی جامعه ماست، ایجاد میکنند.


ما تحت سیطره حکومت هستیم؛ ذهن‌های ما مدل‌سازی شده‌اند؛ سلائق ما شکل داده شده است؛ عقاید ما [توسط گروهی خاص] ارائه شده است؛ [و همه این‌ها] توسط مردانی [صورت گرفته است] که ما هرگز در مورد آنها چیزی نشنیده‌ایم. این امر، نتیجه منطقی شیوه سازماندهی جامعه دموکراتیک ماست. در این شیوه، اگر قرار باشد در جامعه‌ای که در آرامش فعالیت میکند زندگی کنیم، تعداد وسیعی از انسان‌ها باید با هم مشارکت کنند.


در بسیاری از موارد، حاکمان نامرئی ما، از هویت اعضای تابع وزارت‌خانه خویش آگاهی ندارند. آنها با استفاده از کیفیت رهبری طبیعی خویش و تواناییشان در ارائه ایده‌های مورد نیاز و همچنین با بهره‌گیری از جایگاه کلیدیشان در ساختار اجتماعی، بر ما حکومت میکنند. هر رویکردی که نسبت به این وضعیت اتخاذ شود، این واقعیت به‌جای خود باقی است که ما در همه افعال روزانه زندگی، چه در عرصه ت و چه در عرصه تجارت، چه در عمل اجتماعی و چه در تفکر اخلاقی، تحت حکومت گروهی نسبتاً اندک ـ درصد ناچیزی از جمعیت ۱۲۰ میلیونی جامعه ـ قرار داریم که روندهای ذهنی و الگوهای اجتماعی توده‌ها را میشناسند. این، آنها هستند که سیم‌هایی را که ذهن جامعه را کنترل میکند، میکشند و به این وسیله نیروهای اجتماعی قدیمی را مهار کرده و راه‌هایی جدید برای مقید و هدایت کردن جهان تعبیه میکنند.


معمولاً تشخیص داده نمیشود که این حاکمان نامرئی، برای کارکرد منظم زندگی جمعی ما چقدر ضروری هستند. به لحاظ نظری هر شهروندی ممکن است که به هر کسی که دوست دارد رأی بدهد. قانون اساسی ما احزاب ی را به‌مثابه بخشی از مکانیسم دولت در نظر نگرفته است و به‌نظر می‌رسد که تنظیم‌کنندگان قانون اساسی، چیزی شبیه به دستگاه ی مدرن را در ت ملی ما برای خود تصویر نکرده بودند. اما رأیدهندگان آمریکایی خیلی سریع دریافتند که بدون سازماندهی و جهت‌دهی، آرا فردی آنها که به ده‌ها یا صدها کاندیدا تعلق میگیرد، فقط ایجاد سردرگمی خواهد کرد. دولت نامرئی، در شکل احزاب ی ابتدایی تقریباً یک شبه ایجاد شد. از آن به بعد، ما برای ساده‌سازی و عملی بودن، موافقت کردیم که دستگاه‌های حزبی باید عرصه انتخاب ما را به دو کاندیدا و حداکثر سه یا چهار نفر محدود سازند.


از لحاظ نظری، هر شهروندی فکر خودش را در باب سؤالات اجتماعی و امور عملی خصوصی دارد. [اما] در عمل، اگر همه بخواهند برای خودشان اطلاعات غامض موجود در هر مسئله اقتصادی، ی و اخلاقی را بررسی کنند، در خواهند یافت که نتیجه گرفتن در هیچ موردی، ممکن نخواهد بود. ما به‌صورت داوطلبانه موافقت کرده‌ایم که به دولت نامرئی اجازه دهیم تا داده‌ها را غربال کرده و برترین موضوعات باقیمانده را مشخص نماید؛ تا عرصه انتخاب ما به بخش‌های عملی آن محدود شود. ما از رهبرانمان و رسانه‌هایی که آنها برای دسترسی به عموم انتخاب کرده‌اند، شواهد و تعیین حدود موضوعاتی که در عرصه سؤالات عمومی مطرح میشوند را پذیرفته‌ایم؛ ما پذیرفته‌ایم که دستورات استانداردسازیشده در باب عمل اجتماعی را که اغلب اوقات از آن تبعیت میکنیم، از یک معلم اخلاق، یا یک پدر (۸)، یک مقاله‌نویس مورد علاقه، یا صرفاً یک عقیده مسلط، دریافت نماییم.


به لحاظ نظری، هر کسی بهترین و ارزان‌ترین کالاهایی را که در بازار به او ارائه میشود، خریداری میکند؛ [اما] در عمل اگر هر کسی، قبل از خرید ده‌ها نوع صابون و مواد شوینده یا انواع مختلف علائم تجاری موجود از نان که در معرض فروش است، به‌دنبال قیمت‌گذاری و بررسی شیمیایی برود، زندگی اقتصادی به‌نحو ناامیدکننده‌ای فلج میشود. جامعه برای جلوگیری از این سردرگمی، ترجیح میدهد که دایره انتخابش به ایده‌ها و کالاهایی محدود شود که از طریق همه انواع تبلیغات از سمع و نظر او گذرانده شده است. در نتیجه، تلاشی وسیع و مداوم در جریان است تا توجه و ذهن ما را به برخی ت‌ها، کالاها و یا ایده‌ها جلب نماید.


شاید بهتر باشد به‌جای تبلیغات، یک کمیته خاص از متخصصین داشته باشیم که حاکمان ما را انتخاب کنند؛ اعمال خصوصی و عمومی ما را به ما دیکته کرده و در مورد بهترین نوع لباسی که باید بپوشیم و بهترین نوع غذایی که باید بخوریم برای ما تصمیم بگیرند. اما ما روش برعکس را انتخاب کرده‌ایم؛ روش رقابت آزاد. ما باید راهی پیدا کنیم که رقابت آزاد بتواند با آرامش معقولی کار کند. برای دستیابی به این هدف، جامعه راضی شده، تا اجازه دهد که رقابت آزاد توسط رهبری و تبلیغات سازماندهی شود.


برخی از پدیده‌های این روند مورد انتقاد قرار گرفته‌اند؛ تحریف اخبار، تورم شخصیت و به‌طور کلی نمایش پر سر و صدایی که به‌واسطه آن تمداران، کالاهای بازرگانی و ایده‌های اجتماعی به خودآگاهی توده‌ها وارد میشوند. ابزاری که به‌واسطه آن، افکار عمومی سازماندهی و متمرکز میشود میتواند مورد سواستفاده قرار گیرد. اما چنین سازماندهی و تمرکزسازیای برای زندگی معمولی ضروری است.


با پیچیده‌تر شدن تمدن و با مشهودتر شدن نیاز به حکومت نامرئی، ابزارهایی تکنیکی اختراع و توسعه داده شده است که به‌واسطه آن میتوان افکار را تنظیم کرد. مطبوعات و رومه‌ها، راه‌آهن، تلفن، تلگراف، رادیو، هواپیماها و… میتوانند به سرعت و حتی به‌صورت همزمان ایده‌ها را در سراسر آمریکا بگسترند.


وقتی اچ. جی. و»(۹) در نیویورک تایمز جملات زیر را مینوشت، ظرفیت‌های این اختراعات را احساس میکرد: ابزارهای جدید ارتباطات، جهانی جدید از روندهای ی را پیش روی ما قرار داده‌اند. چاپ، تلفن، بیسیم و ابزارهایی از این دست، این توان را ایجاد کرده‌اند که تلقیهایی تکنیکی یا دستوراتی استراتژیک به سرعت در اختیار مراکزی هماهنگ قرار گیرد و نیز پاسخ‌هایی سریع و یا مباحثاتی مؤثر میان این مراکز صورت گیرد. اکنون ایده‌ها و اصطلاحات میتوانند بیش از هر شخصیتی اثرگذاری داشته و همچنین قدرتی بیش از منافع هر بخش از خود نشان دهند. میتوان طراحی عمومی را از انحراف و خیانت محافظت کرد. میتوان آن را با سرعت و گستردگی، بدون هیچ‌گونه سوتفاهم فردی، محلی و یا بخشی، ساخت و توسعه داد».


آنچه آقای و در مورد روندهای ی بیان میدارد، به‌همین میزان نیز در مورد روندهای تجاری، اجتماعی و همه مظاهر عملکرد جمعی صادق است. امروزه، دیگر دسته‌بندی و تمایلات اجتماعی، تحت تأثیر محدودیت‌های محلی و بخشی» نیست.


هنگامی که قانون اساسی به اجرا گذاشته شد، واحد سازماندهی، جامعه روستایی بود؛ جامعه‌ای که بخش اعظم کالاهای مورد نیاز خودش را تولید میکرد و ایده‌ها و افکار گروهی در آن، بر اساس روابط فردی و بحث‌های رو در رو میان شهروندان ایجاد میشد. اما امروزه، از آنجا که ایده‌ها میتواند فوراً به هر جای دور و هر تعداد از افراد مورد نظر منتقل شود، این وحدت جغرافیایی با انواع مختلف دیگری از گروه‌بندی تکمیل شده است؛ از این‌رو افرادی که ایده‌ها و منافع یکسانی دارند، ممکن است در حالی که هزاران مایل از یکدیگر فاصله دارند برای عمل مشترک، متشکل و هماهنگ شوند.

درک این مطلب که این گسست‌ها در جامعه ما چه میزان و چقدر متنوع هستند، به غایت مشکل است. این گسست‌ها ممکن است اجتماعی، ی، اقتصادی، رادیکال، مذهبی و یا نژادی باشند؛ با هزاران زیرشاخه در هر یک از این‌ها. به‌عنوان مثال در تقویم نجومی ورلد (۱۰)، گروه‌های زیر تحت عنوان اِی»(۱۱) فهرست شده‌اند:


مجمع منسوخ کردن حکم اعدام (۱۲)؛ انجمن براندازی جنگ (۱۳)؛ انجمن برابری هنرپیشگان (۱۴)؛ انجمن آماری آمریکا (۱۵)؛ انجمن بین‌المللی تبلیغات (۱۶)؛ انجمن ملی هوانوردی (۱۷)؛ موسسه تاریخ و هنر آلبانی (۱۸)؛ آمن کرنر (۱۹)؛ آکادمی آمریکایی در رم (۲۰)؛ جامعه باستان‌شناسی آمریکا (۲۱)؛ مجمع شهروندی آمریکا (۲۲)؛ فدراسیون کار آمریکا (۲۳)؛ آمروک (سبک روسیکوروسین)(۲۴)؛ کلوب اندیرون (۲۵)؛ انجمن تاریخی آمریکایی-ایرلندی (۲۶)؛ مجمع ضدسیگار (۲۷)؛ مجمع ضد بیحرمتی به مقدسات (۲۸)؛ انجمن باستان‌شناسی آمریکا (۲۹)؛ انجمن ملی تیراندازی (۳۰)؛ جامعه خوانندگی آریون (۳۱)؛ انجمن فضانوردی آمریکا (۳۲)؛ انجمن تربیت اسب آیرشایر (۳۳)؛ کلوب ۱۸۴۷ آزتک (۳۴). در همین فهرست محدود نیز اسامی بسیار بیشتری ذیل حرف اِی» وجود دارد.


سالنامه و لغت‌نامه سال ۱۹۲۸ رومه آمریکایی»(۳۵)، ۲۲۱۲۸ نشریه دوره‌ای در آمریکا را فهرست میکند. من به‌صورت اتفاقی بخش حرف اِن» انتشارات شیکاگو را انتخاب کردهام که عبارتند از:


نارود (رومه بوهمیاییها)(۳۶)؛ نارود-پولسکی (ماهانه لهستانی)(۳۷)؛ ان.ای.ار. دی. (دارویی)(۳۸)؛ شرکت گزارش‌گریملی (۳۹)؛ پیشرفت آشپزی ملی (برای مدیران هتل‌ها)(۴۰)؛ نشریه ملی سگ (۴۱)؛ نشریه ملی کارمندان دارویی (۴۲)؛ نشریه ملی مهندسی (۴۳)؛ نشریه ملی خواروبار (۴۴)؛ نشریه ملی گزارش هتل‌ها (۴۵)؛ مجله ملی مالیات بر درآمد (۴۶)؛ نشریه ملی جواهرات (۴۷)؛ نشریه ملی ماساژ (۴۸)؛ نشریه ملی تولیدکنندگان حیوانات اهلی (۴۹)؛ نشریه ملی آسیاب (۵۰)؛ نشریه ملی اخبار آجیل (۵۱)؛ نشریه ملی ماکیان (۵۲)؛ بولتن کره و تخم‌مرغ (۵۳)؛ نشریه ملی تدارکات (برای بسته‌بندیکنندگان گوشت)(۵۴)؛ نشریه ملی مستغلات و معاملات زمین (۵۵)؛ نشریه ملی خرده‌فروشی پوشاک (۵۶)؛ نشریه ملی خرده‌فروشی الوار (۵۷)؛ نشریه ملی اخبار امنیت (۵۸)؛ نشریه ملی معنویت‌گرا (۵۹)؛ نشریه ملی بیمه‌گر دریایی (۶۰)؛ نشریه سلامت ملی (۶۱)؛ نائوجیونز (رومه لیتوانیاییها)(۶۲)؛ تازه‌واردان (هفته‌نامه جمهوریخواهان برای ایتالیاییها)(۶۳)؛ اخبار روزانه (۶۴)؛ جهان جدید (هفته‌نامه کاتولیک)(۶۵)؛ بانک‌داری آمریکای شمالی (۶۶)؛ دامپزشکی آمریکای شمالی (۶۷).


تیراژ برخی از این نشریات حیرت‌انگیز است. نشریه ملی تولیدکنندگان حیوانات اهلی، تیراژی بالغ بر ۱۵۵۹۷۸ نسخه‌ای دارد. نشریه ملی مهندسی ۲۰۳۲۸ نسخه تیراژ دارد. تیراژ نشریه جهان جدید، ۶۷۰۰۰ نسخه برآورد شده است. اکثر نشریات دوره‌ای فهرست شده در بالا ـ که به‌صورت تصادفی از میان ۲۲۱۲۸ مورد انتخاب شده‌اند ـ تیراژی بیشتر از ۱۰۰۰۰ نسخه دارند.


تنوع این انتشارات با همان نگاه اولیه کاملاً مشهود است. در عین حال، این تنوع انتشارات گویای بخش اندکی از انبوه گسست‌های موجود در جامعه ماست؛ گسست‌هایی که اطلاعات و نهادهای ایجاد افکار عمومی، در راستای آنها به سوی گروه‌های متشکل از افراد، جریان می‌یابد.


مطابق یکی از آخرین شماره‌های نشریه زمان برگزاری مجامع جهانی»(۶۸) از میان ۵۵۰۰ مجمع و گردهم‌آیی که زمان آنها تعیین شده، مجمع‌های زیر در کلیولند اوهایو (۶۹) برگزار خواهد شد:


انجمن استخدام حکاکان تصویرگر آمریکا (۷۰)؛ انجمن نویسندگان خارجی (۷۱)؛ شوالیه‌های سَنت‌جان (۷۲)؛ مجمع والثر (۷۳)؛ انجمن ملی لباس‌های کشباف (۷۴)؛ شوالیه‌های سَنت‌ژوزف (۷۵)؛ نظام پادشاهی ابوالهول (۷۶)؛ انجمن بانک‌داران رهنی (۷۷)؛ انجمن بین‌المللی ادارات استخدام عمومی (۷۸)؛ کلوب‌های تجار و حرفه‌ایهای اوهایو (۷۹)، انجمن حکاکان تصویرگر آمریکا (۸۰)؛ نمایشگاه تولیدگران کلیولند (۸۱)؛ جامعه مهندسان گرمایش و تهویه آمریکایی (۸۲).




برخی از مجامع دیگری که در سال ۱۹۲۸ قرار است برگزار شود، به شرح زیر است:


گردهم‌آیی انجمن‌های تولیدکنندگان الوار (۸۳)؛ انجمن ملی حامیان سیرک‌های آمریکا (۸۴)؛ انجمن آمریکایی پزشکی غیردارویی (۸۵)؛ انجمن آمریکایی ورزش شکار (۸۶)؛ انجمن فولکلور تگزاس (۸۷)؛ انجمن هتل‌داران (۸۸)؛ انجمن فاکس بریدرز (۸۹)؛ انجمن ه‌کشی و ضدعفونی (۹۰)؛ انجمن ملی تولید کارتن و بسته‌بندی تخم مرغ (۹۱)؛ انجمن آمریکایی تولید و بسته‌بندی نوشیدنیهایی کربناتی (۹۲)؛ و انجمن ملی تولیدکنندگان سرکه (۹۳). البته این فهرست با حذف موارد غیر مهم طبقه‌بندی شده و باید توجه داشت که اغلب این انجمن‌ها، مهمانیها و جلسات سخنرانی وابسته به خود را دارند.


 مومات TRX برای شمایی که به سلامتی خودتان اهمیت می‌دهید

مومات TRX برای شمایی که به سلامتی خودتان اهمیت می‌دهید


 از این ارزونتر داریم مگه؟ پایین ترین نرخ بلیط هواپیما در بازار!

از این ارزونتر داریم مگه؟ پایین ترین نرخ بلیط هواپیما در بازار!


اگر همه این چندهزار سازمان و نهاد رسمی را بتوان فهرست کرد، (که تاکنون هیچ فهرست کاملی تهیه نشده است) باز هم این فهرست بخش اندکی از سازمان‌ها و نهادهایی را نمایندگی میکند که رسمیت کمتری دارند؛ اما زندگیهای قویتری را رهبری میکنند. ایده‌ها و افکار مردم در کلوب‌های قماربازی نزدیک به خانه‌هایشان انتخاب و همسان‌سازی میشود. رهبران، اقتدار خود را از طریق اداره جوامع و تئاترهای غیرحرفه‌ای اعمال میکنند. ممکن است هزاران زن، به‌صورت ناخودآگاه عضو انجمن‌های خواهری تبعیت‌کننده از مدهایی باشند، که یک رهبر اجتماعی به تنهایی آنها را ایجاد میکند.


نشریه لایف»(۹۴) این ایده را به طعنه چنین معرفی میکند؛ یک فرد آمریکایی به یک انگلیسی که جامعه آمریکا را به‌علت نداشتن طبقه بالا، پایین و بیکم و کاست بودن میستاید، چنین جواب میدهد:


بله، ما در اینجا فقط گروه‌های زیر را داریم: نخبگان چهارصد (۹۵)؛ مردان سفیدپوست؛ مشروب‌سازان غیرقانونی؛ بارون‌های وال‌استریت؛ جنایت‌کاران؛ گروه دی. ای.ار (۹۶)؛ گروه ک.ک.ک (۹۷)؛ خانم‌های مستعمراتی (۹۸)؛ فراماسون‌ها؛ تجار، حرفه‌ایها و روتاریها (۹۹)؛ گروه کیآف‌سی (۱۰۰)، گوزن‌های شمالی (۱۰۱)؛ سانسورچیها؛ متخصصان؛ کودن‌ها؛ قهرمانانی مانند لیندی؛ گروه دبلیو.سی.تی.یو.(۱۰۲)؛ تمداران، پیروان منچن (۱۰۳)، عوام‌الناس، مهاجران، شبکه‌های سخن‌پراکنی و در کنار همه اینها، ثروتمندان و فقرا».


علاوه بر اینها باید توجه داشت که این چندهزار گروه درهم آمیخته و دارای هم‌پوشانی است. جان جونز (۱۰۴) علاوه بر عضویت در گروه روتارین‌ها، عضو یک کلیسا و یک انجمن برادری، یک حزب ی، یک سازمان خیریه، یک انجمن حرفه‌ای، یک شاخه محلی از یک شبکه تجاری، یک اتحادیه موافق یا مخالف تحریم و یا یک جامعه موافق یا مخالف کاهش تعرفه‌ها و در نهایت عضو یک کلوب گلف است. او عقایدی را که به‌عنوان یک روتارین دریافت میکند، در دیگر گروه‌هایی که ممکن است در آنها مؤثر باشد رواج میدهد.


این ساختار نامرئی درهم‌تنیده گروه‌ها و انجمن‌ها، مکانیسمی را تشکیل میدهد که دموکراسی به‌واسطه آن، ذهن گروه‌ها را شکل‌دهی میکند و تفکر گروهی را ساده میسازد. اظهار تأسف از وجود چنین مکانیسمی، توقع جامعه‌ای است که هرگز وجود نداشته و هرگز وجود نخواهد داشت. اعتراف به‌وجود چنین مکانیسمی و این توقع که از آن استفاده نشود، غیرقابل قبول است.


امیل لودویگ (۱۰۵)، ناپلئون را چنین معرفی میکند:


همواره منتظر علائمی از افکار عمومی بود؛ همواره به ندای مردم گوش میداد؛ ندایی که محاسبات را به مبارزه میطلبد. او در آن زمان میگفت: میدانی چه چیز بیش از همه من را متحیر میکند؟ ناتوانی کامل قدرت در سازماندهی هر چیزی».


در واقع هدف این کتاب آن است که ساختار این مکانیسم که ذهن عمومی را کنترل میکند، توضیح دهد و بیان دارد که چگونه این ساختار به‌واسطه درخواست‌دهندگانی خاص که میخواهند مقبولیت عمومی برای یک ایده و یا یک کالا فراهم آورند به‌کار گرفته میشود. این کتاب در عین حال تلاش خواهد کرد تا جایگاه مناسب این تبلیغات جدید را در ساختار دموکراتیک مدرن مشخص کرده و مقررات اخلاقی و عملی آن را که به‌مرور در حال شکل‌گیری است، معین کند.


صنعت پروپاگاندا 


صنعت پروپاگاندا :افکار عمومی چگونه تولید و تحریک می‌شوند؟

نویسنده : ادوارد برنیز

مترجم : مجتبی عزیزی

ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)

۱۴۴ صفحه


نظریة مارکسیستی رسانه‌ها

دنیل چندلر


مقدّمه

در بریتانیا و اروپا از سال‏های پایانی دهة 60 تا حدوداً‏ اوایل دهة 80 رهیافت‏های نئومارکیستی در میان نظریه‏پردازان رسانه‏ها متداول بود. در حال حاضر نظریات مارکسیستی با وجودی که از نفوذ کمتری برخوردارند، اما هنوز هم رایجند. بنابراین آگاهی از مفاهیم کلیدی مارکسیستی به منظور تجزیه و تحلیل رسانه‏های جمعی مهم است، هرچند که هیچ مکتب فکری مارکیستی به صورت مشخص در حوزه رسانه‌ها وجود ندارد و اغلب به نظر می‏رسد این اصطلاح (نظریه مارکسیستی رسانه) برای افراد ناآشنا غیر قابل فهم است. این یادداشت‏ها قصد دارد تا راهنمایی برای بعضی مفاهیم کیدی فراهم نماید.


نظریه‏پردازان مارکسیست به تأکید بر نقش رسانه‏های جمعی در باز تولید وضعیت موجود گرایش دارند، در حالی که در نقطة مقابل تکثرگرایان لیبرال بر نقش رسانه‏ها در پیشبرد آزادی بیان تأکید می‏ورزند.


ظهور نئومارکسیسم در علوم اجتماعی تا حدودی به شکل واکنشی بر علیه مدل‏های کارکردگرای جامعه بروز یافت. کارکردگرایان تلاش دارند تا به تشریح نهادهای اجتماعی از نظر کارکردهای منسجم آن‏ها در نظام درهم تنیدة اجتماعی ـ فرهنگی بپردازند. کارکردگرایی تضاد اجتماعی را نادیده می‏گیرد در حالی که مارکسیسم شناخت سودمندی از تضاد طبقاتی ارائه می‏دهد.


در زمان استیلای نئومارکسیسم در نظریة رسانه‏ها در اروپا (عمدتاً در دهة 1970 و اوایل دهة 1980) سنتّ اصلی غیر مارکسیستی، تکثّر گرایی لیبرال بود (که از دهة 1940 دیدگاه مسلط در ایالات متحده آمریکا بود). گورویچ و دیگران این موضوع را چنین مطرح کرده‏اند:


تکثّر گرایان جامعه را به عنوان مجموعه‏ای از گروه‏های رقیب و منافع رقابتی که هیچ یک تسلطّ همیشگی ندارند تصّور می‏کنند. سازمان‏های رسانه‏ای به عنوان سیستم‏های نظام یافتة معّین که از میزان بالایی از استقلال از حکومت، احزاب ی و گروه‏های فشار نهادینه شده برخوردارند، قلمداد می‏شوند. گفته می‏شود که کنترل رسانه‏ها در دستان مدیران نخبه مستقلی قرار دارد که تا حد قابل توجّهی به متخصّصان رسانه‏ای اجازة انعطاف می‏دهند. تصوّر می‏شود تناسبی اساسی بین سازمان‏های رسانه‏ای و مخاطبان آنان وجود دارد زیرا بر اساس گفتة مک‏کوئل ارتباط عموماً وارد شکل داوطلبانه شده و ظاهراً برابر گشته است. مخاطبان قادر به استفاده درست از رسانه‏ها در چاچوبی نامحدود از روش‏های منطبق بر نیازهای اوّلیه و خصلت خود هستند و دسترسی به آنچه هالوران آن را ارزش‏های تکثّر گرایانة اجتماعی می‏نامد آنها را قادر می‏سازد انطباق یابند، همراهی کنند، به چالش بطلبند یا رد کنند.


اما مارکسیست‌‏ها جامعة سرمایه‏داری را نوعی سلطة طبقاتی می‏دانند و از نظر آنها رسانه‏ها بخشی از عرصه‏ای ایدئولوژیک هستند، که در آن دیدگاه‏های طبقاتی مختلف به مبارزة خود ادامه می‏دهند، گرچه تحت سلطة طبقاتی خاص قرار دارند. کنترل نهایی به شکل فزاینده‏ای بر انحصار سرمایه تمرکز یافته است. گرچه متخصّصان رسانه‏ای در مورد استقلال خود دچار توهّم هستند با این وجود خود را با هنجارهای فرهنگ مسلّط وفق داده و آن را درونی کرده‏اند. رسانه‏ها به عنوان یک کل چارچوب‏های تفسیری هماهنگ با منابع طبقات مسلّط را بازگو می‏کنند. مخاطبان رسانه‏ای با وجود آن که گاهی با این چارچوب‏ها مخالفت کرده و بر سر آنها بحث می‏کنند، اما از دسترسی سریع به نظام‏های معنایی جایگزین که آنان را قادر به مخالفت با تعاریف ارائه شده توسط رسانه‏ها به نفع تعاریف مخالف منسجم سازد، محروم مانده‏اند.


زیربنا و روبنا‏


اقتصادگرایی (گاه مارکسیسم عامیانه نیز خوانده می‏شود) یکی از مشخصّه‏های اصلی مارکسیسم کلاسیک (چه نوع سنتّی و چه نوع بنیادگرایانة آن) است. در اقتصادگرایی زیربنای اقتصادی جامعه تعیین کنندة هرچیز دیگر موجود در روبنای جامعه از قبیل آگاهی اجتماعی، ی و فکری است. نظریه‏هایی را که روابط اقتصادی را علّت اصلی پدیده‏های اجتماعی می‏دانند نظریه‏های مادی‏گرا و یا بنابر تعبیر مارکس مادی‏گرایی تاریخی می‏نامند. اقتصادگرایی با نظریة جبر تکنولوژیک نیز مرتبط است. مارکس را اغلب با استناد به نقل قول‏هایی جداگانه‏ از او نظریه‏پردازی جبرگرا می‏دانند از جمله: ارمغان آسیاب بادی جامعه‏ای فئودال و مبتنی بر نظام ارباب و رعیتی و ارمغان ماشین بخار جامعه‏ای صنعتی و سرمایه‏داری است (فقر فلسفه، 1847).


پژوهش‏های حوزه رسانه‏های جمعی مبتنی بر این دیدگاه بنیادگرایانه به صنایع فرهنگی از وجه جبرگرایی اقتصادی آنها می‏نگرند. بر اساس این دیدگاه در واقع زیربنای اقتصادی سازمان‏های رسانه‏ای است که محتوای رسانه‏ها و معانی موجود در پیام آنها را تعیین می‏کند. در نتیجه سازمان‏های رسانه‏ای تجاری مم به برآورده ساختن نیازهای آگهی دهندگان و تولید محصولاتی هستند که باعث به حداکثر رساندن تعداد مخاطبان شود (با افزودن بر میزان محتوای خشونت آمیز و جنسی). در نقطة مقابل آن دسته از نهادهای رسانه‏ای که بودجة آنها از طریق نهادهای ی حاکم و یا دولت فراهم می‏شود، گرایش بیشتری به مواضع میانه دارند و یا متمایل به عقیده ونظر حاکم و مورد توافق عموم هستند. مارکسیست‏های معتقد به تنوّع اقتصاد ی همچنان ایدئولوژی را تابع زیربنای اقتصادی می‏دانند. مدل زیربنا ـ روبنا که در حوزة رسانه‏های جمعی کاربرد دارد با مسایلی از قبیل مالکیّت و کنترل رسانه‏ها نیز سروکار دارد.


منتقدان اقتصادگرایی را نظریه‏ای تقلیل‏گرا می‏دانند که تنوّع را نادیده می‏گیرد. مارکسیست‏های آلتوسری به استقلال نسبی روبنا با توّجه به زیربنا و کنش متقابل این دو اعتقاد دارند. بر اساس این دیدگاه فعّالیّت‏‏های ایدئولوژیک از قبیل فعّالیّت‏های رسانه‏های جمعی تا حدودی از جبرگرایی اقتصادی مستقل است. تفکّر استقلال نسبی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.


استوارت‏هال و دیگر مارکسیست‏های فرهنگ گرا تحت تأثیر آلتوسر مدل زیربنا ـ روبنا را وارد تحلیل‌های خود کرده و چنین استدلال می‏کنند که رابطه‏ای دیالکتیک میان آنچه مارکس هستی اجتماعی» و آگاهی اجتماعی» نامیده است، وجود دارد.


رسانه‏ها در حکم ابزار تولید


از نظر مارکسیسم کلاسیک رسانه‏های جمعی ابزار تولیدی هستند که در جوامع سرمایه‏داری در تمّلک طبقة مسلّط قرار دارند. بر طبق نظر مارکسیسم کلاسیک رسانه‏های جمعی صرفاً عقاید و دیدگاه‏های جهانی طبقة مسلّط را منتشر می‏سازند و با عقاید دیگر مخالفت کرده یا آنها را رد می‏کنند. این مسأله به میزان زیادی با این استدلال مارکس همخوانی دارد:


طبقاتی که ابزار تولید مادی را در اختیار دارد بر تولیدات ذهنی نیز کنترل دارد و در نتیجه به بیان ساده‏تر از این طریق عقاید کسانی که از ابزارهای تولید ذهنی بی‏بهره‏اند تابعی از عقاید این طبقه است.»


بر اساس این دیدگاه رسانه‏های جمعی به تولید آگاهی کاذب در طبقه‏های کارگری می‏پردازند. این مسأله به دیدگاهی افراطی منجر می‏شود که تولیدات رسانه‏ای را بیانگر منسجمی از ارزش‏های طبقة مسلط می‏داند و هرگونه تنوّع ارزش‏ها در طبقة مسلّط و درون رسانه‏ها و امکان برداشت‏های مخالف توسط مخاطبان رسانه‏ای را نادیده می‏گیرد.


ایدئولوژی


یکی از مشخّصه‏های اصلی نظریة مارکسیستی دیدگاه‏ مادی گرایانه‏ای است که بر اساس آن هستی اجتماعی تعیین کنندة آگاهی است. بر طبق این دیدگاه ایجاد پایگاه‏های ایدئولوژیک از کارکردهای پایگاه‏های طبقاتی است و ایدئولوژی مسلّط در جامعه همان ایدئولوژی طبقة مسلّط آن جامعه است. این مسأله در تضاد با دیدگاه ایدئالیست که برای آگاهی اولویت قایل است، قرار دارد (مانند آنچه در فلسفة هگلی وجود دارد). بر همین اساس مارکسیست‏ها با یکدیگر متفاوتند بدین معنا که برخی رابطة بین هستی اجتماعی و آگاهی را نوعی جبرگرایی مستقیم می‏دانند و برخی دیگر بر وجود رابطه‏ای دیالکتیک بین آنها تأکید می‏ورزند.


در مارکسیسم بنیادگرا ایدئولوژی آگاهی کاذبی است که از رقابت با گروه‏هایی که ایدئولوژی مسلّط منافع آنان را منعکس نمی‏‏کند، ناشی می‏شود. از این منظر رسانه‏های جمعی ایدئولوژی مسلّط یعنی ارزش‏های طبقه‏ای که رسانه‏ها را در اختیار و کنترل خود دارد را منتشر می‏کنند. بر اساس نظر طرفداران اقتصاد ی مارکیستی رسانه‏های جمعی مبنای اقتصادی مبارزة طبقاتی را پنهان می‏کنند. ایدئولوژی به جای آنکه عرصه‏ای برای مبارزه باشد بدل به راهی شده است که از طریق آن این مبارزه نابود می‏شود. آلتوسر تفکّر آگاهی کاذب را رد کرده وتأکید می‏ورزد که ایدئولوژی وسیله‏ای است که از طریق آن جهان را تجربه می‏کنیم. مارکسیسم آلتوسری بر اصالت و تقلیل ناپذیری ایدئولوژی تأکید دارد، به عبارت دیگر ایدئولوژی را به خودی خود نیروی تعیین کننده می‏داند. فعّالیّت ایدئولوژیک رسانه‏های جمعی در غرب به باز تولید نظام سرمایه‏داری کمک می‏کند.


یکی دیگر از نظریه‏پردازان مارکسیست در حوزة ایدئولوژی والنتین وولوسینف است که در مطالعات فرهنگی بریتانیا تأثیر گذار بوده است. وولوسینف این گونه استدلال می‏کند که هر نظریه‏ای در مورد ایدئولوژی که به مفهوم صرفاً انتزاعی از آگاهی موجودیتی فراتر از اشکال مادی که در آن سازمان یافته است، ببخشد، تنها می‏تواند نظریه‏ای متافیزیکی باشد. اشکال ایدئولوژیک محصول آگاهی نیستند بلکه آن را تولید می‏کنند. همان طور که تونی بنت اشاره می‏کند نظام‏های دلالت که گسترة ایدئولوژی را تشکیل می‏دهند به جای آنکه به عنوان محصول اشکال مختلف آگاهی که محدودة آنها جایی دیگر تعیین شده است، قلمداد شوند خود ابزاری هستند که آگاهی عاملان اجتماعی را سبب می‏شوند. نظریة‏پردازان مارکسیست صراحتاً پذیرفته‏اند که رسانه‏های جمعی از قدرت ایدئولوژیک برخوردارند امّا بر سر طبیعت این قدرت به توافق نرسیده‏اند.


رسانه‏ها در حکم ابزار تقویت‏ کننده


در تحلیل مارکسیستی رسانه‏ها، نهادهای رسانه‏ای را پیوند خورده به ساختار قدرت می‏دانند در نتیجه عمدتاً هماهنگ بانهادهای حاکم در جامعه عمل می‏کنند. بنابراین رسانه‏ها به باز تولید دیدگاه‏های نهادهای حاکم نه به عنوان یکی از دیدگاه‏های متفاوت بلکه به عنوان دیدگاه اصلی، بدیهی و طبیعی می‏پردازند.


بر اساس نظر طرفداران اقتصاد ی مارکسیستی در رسانه‏های جمعی نوعی گرایش به سمت اجتناب از مسایل کم طرفدار و نا متعارف و تمایل به ارزش‏ها و فرضیات ارزشمندتر و مشروع‏تر وجود دارد.


همان گونه که کوران و دیگران اشاره می‏کنند اکثر محقّقان مارکسیست در بریتانیا (از جمله استوارت‏هال) به مسأله تصویر ارائه شده در رسانه‏ها از خشونت از این دید می‏نگرند که آیا این تصویر در خدمت مشروعیت بخشی به نیروهای نظم و قانون است، به ایجاد رضایت برای افزایش کنترل ونظارت جبری دولت می‏انجامد یا از بیگانگان و مخالفان مشروعیت‏زدایی می‏کند. در نتیجه این محقّقان تأثیر رسانه‏های جمعی را در موقعیّت‏هایی که ارتباطات با واسطه به شدت تحت حمایت نهادهایی از قبیل پلیس، دستگاه‏ قضایی و مدارس قرار دارد، بررسی کرده‏اند. بنابراین بر اساس تصویر ارائه شده از قدرت رسانه‏ها، رسانه‌ها به نوسازی، تقویت و گسترش گرایشات موجود که تشکیل دهندة فرهنگ حاکم هستند می‏پردازند و نه خلق آنها.


به همان ترتیب برخی صاحب‏نظران مارکسیست معتقدند که تصویر رسانه‏ها از انتخابات شامل مراسمی نمایشی است که به ساختار قدرت در نظام‏های لیبرال دموکراسی مشروعیت می‏بخشد و رأی دادن را عملی ایدئولوژیک می‏داند که به استمرار اسطورة دموکراسی انتخابی، برابری ی و حق تعیین سرنوشت جمعی کمک می‏کند. بنابراین تأثیر پوشش انتخابات را از نظر تقویّت آن دسته ارزش‏های ی که در دموکراسی‏های غربی مشترک است و به طور جدّی توسط نظام آموزشی حمایت می‏شود، در نظر می‏گیرند.


ساخت یابی سوژه


نظریه‏پردازان مارکسیست نوعی تفاوت ویژه بین سوژه و ابژه (عین) قائلند. تونی بنت خاطر نشان می‏سازد که دیالکتیک تاریخی مستم ارتباط دو جانبه و متعامل بین سوژه (عاملان انسانی) و ابژه (عین) (شرایط زندگی آنها) است. فیسک سوژه را این گونه معرفی می‏کند:


ابژه محصول طبیعت و سوژه محصول فرهنگ است. نظریه‏های فردگرا بر تفاوت‏های بین انسان‏ها تمرکز دارند و این تفاوت‏ها را طبیعی می‏دانند. از سویی دیگر نظریه‏های مبتنی بر سوژه، بر تجربیات مشترک مردم در جامعه به عنوان ثمر‏بخش‏ترین شیوه‏ تبیین انسان از نظر خود او، تمرکزدارند.از این منظر سوژه ساختی اجتماعی است و نه طبیعی.


در تفکّر مارکیستی افراد را حامل مواضعی می‏دانند که آنها را به واسطة تأثیر روابط اجتماعی بدست آورده‏اند. از این مسأله به عنوان ساخت سوژه یاد می‏شود.


آلتوسر تفکّّر انسان‏گرایی را که فرد را موجودی خودآگاه و مختار می‏داند که اعمالش بر اساس باورهای شخصی، نیّات، اولویت‏ها و غیره قابل توضیح است، رد کرده است. آلتوسر ارائه دهندة مفهوم مکانیسم هویت بخشی است که طبق آن سوژه‏ها بر اساس تأثیرات ساختارهای از پیش معیّن شکل می‏گیرند. وظیفة ایدئولوژی شکل دادن به افراد به عنوان سوژه است. ابتدا دستگاه‏های ایدئولوژیک دولت (ISAs) از قبیل خانواده، مدرسه و رسانه‏های جمعی افراد را صاحب هویت می‏کنند (به آنها هویت اجتماعی می‏بخشند). از طریق دستگاه‏های ایدئولوژیک دولت است که مردم نوعی حس هویّت و درک از واقعیت بدست می‏آورند.


این تفکّر که سوژة انسانی بوسیلة ساختارهایی از پیش معیّن شکل گرفته است از مشخّصه‏های اصلی ساختارگرایی است که بر اساس آن ساختارهایی از قبیل زبان، روابط خانوادگی، رسوم فرهنگی و دیگر نیروهای اجتماعی تعیین کنندة سوژه هستند.


تفکّر آلتوسر از هویت بخشی، نظریه‏پردازان رسانه‏ای مارکسیست را قادر می‏سازد به تشریح عملکرد ی متن‏های رسانه‏های جمعی بپردازند. متن به عنوان ساختاری که از پیش وجود داشته به تماشاگر هویت می‏بخشد و بدین ترتیب از او یک سوژه می‏سازد. بر اساس این دیدگاه سوژه (بیننده،شنونده، خواننده) بوسیلة متن ، قدرت رسانه‏ها و توانایی آنها در قرار دادن سوژه در موقعیتی که بازنمایی آنها را بازتابی از واقعیت روزانه قلمداد کند، شکل می‏یابد.


مارکیسم آلتوسری امکان مقاوت افراد در برابر روند هویت بخشی را رد می‏کند حال آنکه دستگاه‏های ایدئولوژیک نیز همیشه و به طور کامل موّفق عمل نمی‏کنند. سوژه ممکن است هم عامل و هم اثرپذیر باشد. نظریه‏پردازان آلتوسری رسانه‏ها معمولاً متن را تنها عامل تعیین کنندة واکنش سوژه می‏دانند. این نظریه‏پردازان سوژه را یکدست تلقی می‏کردند در حالی که نظریه‏های مارکسیستی بعدی سوژه‏ای متناقض و نامتمرکز را معرّفی کرده‏اند که میان گستره‏ای از گفتمان‏ها که در آنها شرکت دارد، سردرگم مانده است.


گرچه تصویری که هربرت مارکوزه از قدرت رسانه‏های جمعی ارائه کرده است مخاطبان را قربانیانی منفعل معرفی می‏کند، دیدگاه‏های نئومارکسیستی غالباً نقش‏های فعال‏تری برای مخاطبان در نظر گرفته‏اند. بر اساس آنچه کوران و دیگران مطرح کرده‏اند نظام‏های معنایی حاکم از رسانه‏های جمعی تأثیر می‏پذیرند و بوسیلة آنها تقویت می‏شوند با این وجود این تلقی نیز وجود دارد که این نظام‏ها توسط مخاطبان تعدیل و در نظام‏های معنایی مستقر یا بر طبقه ادغام می‏شوند.


 


تفاوت‏های درون مارکسیسم


مکاتب فکری متفاوت درون نظریة مارکیستی رسانه‏ها به روش‏های مختلف توسط صاحب‏نظران دسته‏بندی شده‌اند. مایکل گوروویچ و همکارانش فهرستی از سه پارادایم متعارض ارائه کرده‏اند که عبارتند از ساختارگرایی، اقتصاد ی و فرهنگ‏گرایی، مارکیسم آلتوسری ساختار گراست. تحلیل ساختارگرا صرفاً بر شاکلة درونی نظام‏های دلالتی رسانه‏ای تمرکز دارد.


در تفکّر مارکسیستی بنیادگرا نظریه‏پردازان اقتصاد ی، ایدئولوژی را تابعی از زیربنای اقتصادی می‏دانند. در آثار گراهام مورداک رهیافت اقتصادی ی انتقادی بیان می‏شود و جایگاه قدرت رسانه‏ها در ساختارها و فرآیندهای اقتصادی تولید رسانه‏ای مشخص می‏شود. مالکیت و کنترل اقتصادی رسانه‏ها عاملان اصلی در نحوة کنترل پیام‏های رسانه‏ای قلمداد می‏شوند.


استوارت‏هال در اثر خود در سال 1978 رهیافت فرهنگ گرای مارکسیستی را ارائه می‏کند که رسانه‏های جمعی را عاملی مؤثر و قدرتمند هرچند جانبی، در شکل دهی به آگاهی عمومی می‏داند.


فرهنگ‏گرایی در رّد اقتصادگرایی تابع ساختارگرایی آلتوسری است امّا بر خلاف ساختارگرایی بر تجربة واقعی زیر گروه‏ها در جامعه تأکید دارد و رسانه‏ها را درون بافت جامعه‏ای که کلّیتی بیانگر و پیچیده است، در نظر می‏گیرد. رهیافت فرهنگ گرایانه در فعالیت‏های مرکز مطالعات فرهنگی معاصر (cccs) که در دانشگاه بیرمنگام واقع است و مدّتی نیز استوارت‏هال ریاست آن را بر عهده داشت، نمایان است.


بر اساس آنچه کوران و دیگران مطرح ساخته‏اند نظریه‏پردازان مارکسیست از نظر روایتی که برای جبرگرایی رسانه‏های جمعی و طبیعت و قدرت ایدئولوژی‏های رسانه‏های جعی قائلند، با یکدیگر متفاوتند.


 


مکتب فرانکفورت


مارکسیست‏های سنتّی، نظریة انتقادی مکتب فرانکفورت را تجدید نظرگرا می‏دانند، بخشی به دلیل این که این نظریه به انتقاد از اقتصادگرایی و مادی‏گرایی محض می‏پردازد و بخشی دیگر به دلیل این که اختیارگرا است. در نظریة رسانه‏ای مهم است که اشاره‏ای به اوّلین تلاش مارکیست‏ها (مکتب فرانکفورت) برای نظریه‏پردازی دربارة رسانه‏ها داشته باشیم. گرچه این تلاش هیچ گونه راه حل واقعی برای مطالعة رسانه‏های جمعی ارائه نداده است. سرشناس‏ترین نظریه‏پردازانی که با مکتب فرانکفورت مرتبط بودند تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و ماکس هورکهایمر بودند که همگی از مارکیست‏های وفادار نیز بودند و با مؤسسة تحقیقات اجتماعی که در سال 1923 در فرانکفورت تأسیس شده بود و در سال 1933 به نیویورک انتقال یافته بود، همکاری می‏کردند.


مکتب فرانکفورت تحت تأثیر تفکرات غالباً محافظه کارانه در مورد جامعة توده‏وار قرار داشته است، هر چند که به این تفکّر گرایشی چپ‌گرا نیز داده است. هربرت مارکوزه معروف به پدر چپ جدید در اثر خود با عنوان انسان تک‏ساحتی با بدبینی بسیار رسانه‏ها را نیرویی مقاومت ناپذیر توصیف کرده است:


وسایل ارتباطی، تولیدات مقاومت ناپذیر صنعت سرگرمی و اطلاع‏رسانی، عادات مشخّص و واکنش‏های فکری و احساس خاصی را به همراه دارند که مصرف‏کنندگان را به تهیه‏کنندگان و از این طریق به کلّ سیستم اجتماعی پیوند می‏زنند، این تولیدات به تلقین و دستکاری می‏پردازند و از نوعی آگاهی کاذب که از نادرستی خود درامان است، حمایت می‏کنند. بدین ترتیب است که الگویی تک بعدی از تفکّر و رفتار ظهور می‏یابد.


از نظر مارکوزه رسانه‏های جمعی ملاک‏هایی را که بر اساس آنها ممکن است به تفکّر دربارة جهان بپردازیم، تعیین کرده‏اند. مکتب فرانکفورت در کل نگاهی عمیقاٌ بدبینانه به رسانه‏های جمعی داشته است. همان گونه که جانت وولاکات خاطر نشان می‏سازد نظریه‏پردازان این مکتب در آثار خود برای رسانه‏های جمعی و صنعت فرهنگی نقش حاکمیّت ایدئولوژیک قایل شده‏اند که فردگرایی بورژوازی و پتانسیل انقلابی طبقة کارگر را از بین برده است.


تئودورآدورنو و ماکس هورکهایمر عبارت صنعت فرهنگی را که اشاره به فعّالیت‏های جمعی رسانه‏ها دارد، خود ابداع کرده‏اند. تمرکز مکتب فرانکفورت بر ایدئولوژی به تضعیف اقتصادگرایی کمک کرد هر چند که سایر مارکسیست‏ها این مکتب را به علّت نخبه‏سالاری و آرمان‏گرایی هگلی آن مورد انتقاد قرار داده‏اند.


گرامشی و هژمونی


آنتونیو گرامشی ایتالیایی (1937- 1891) یک متفکّر مارکسیست پیشتاز بود. وی نیز مانند آلتوسر اقتصادگرایی را رد کرده است و بر استقلال ایدئولوژی از جبرگرایی اقتصادی پافشاری می‏کند. به علاوه گرامشی مادی گرایی محض را نیز رد و برداشتی انسان‏گرا از مارکسیسم ارائه کرده است که بر ذهنیت گرایی انسان تمرکز دارد.


گرامشی از واژة هژمونی برای اشاره به سلطة یکی از طبقات اجتماعی بر دیگر طبقات (از جمله هژمونی بورژوازی) استفاده نمود. هژمونی علاوه بر اشاره به کنترل ی و اقتصادی بیانگر توانایی طبقة مسلّط در القای شیوة نگرش خود به جهان می باشد، به گونه‏ای که کسانی که نسبت به طبقة مزبور فرودست هستند این طرز نگرش را به عنوان درک متعارف و نگرشی طبیعی قبول می‏کنند. صاحبنظران خاطر نشان می‏سازند که این فرآیند مستم تمایل و توافق اکثریت است. بر اساس تعریف جفری‏نوول اسمیت درک متعارف عبارت است از شیوة مواجهة فرودست با شرایط فرودستی خویش.


با این وجود گرامشی برخلاف آلتوسر بر مبارزه تأکید می‏ورزد. وی اشاره می‏کند که درک متعارف ثابت و انعطاف‏ناپذیر نیست بلکه دائماً در حال تغییر خود است. همان گونه که فیسک اشاره دارد مکّرراً باید به جلب رضایت پرداخت چراکه تجربة اجتماعی مادی مردم دائماً به آنها معایب فرودستی را یادآور می‏شود و در نتیجه تهدیدی را متوجه طبقة مسلّط می‏کند. هژمونی نوعی تقابل پایدار بین ایدئولوژی و تجربة اجتماعی طبقة فرودست را مسلّم می‏گیرد که این واسطه را به عرصة غیر قابل اجتنابی از جدال ایدئولوژیک تبدیل می‏کند اشاراتی که رسانه‏های جمعی را عرصه‏ای برای جدال می‏دانند به دفعات در نظرات کسانی که تحت تأثیر این دیدگاه قرار دارند، تکرار شده است. دیدگاه گرامشی در برداندة نفی اقتصادگرایی است چراکه این دیدگاه جدال بر سر سلطة ایدئولوژیک را عامل اصلی در تغییرات بنیادین می‏بیند.


به دلیل انتقادهایی که از نظریة آلتوسر در زمینة ایدئولوژی شده است برخی از نئومارکسیست‏ها به عقاید گرامشی گرایش پیدا کرده‏اند.


محدودیت‏های تحلیل مارکسیستی


بنابر استدلال منقدان، مارکسیسم تنها یک ایدئولوژی دیگر است (گرچه بنابر ادّعای برخی، مادی‏گرایی تاریخی علمی عینیت گراست). بعضی از مارکسیست‏ها متّهم به جزم‏گرایی بیش از اندازه شده‏اند. مارکسیسم بنیادگرا، صراحتاً جبرگرا و از جنبة مادی‏گرایانه تقلیل گراست و چارچوب محدودی برای عاملیّت انسانی و ذهنیت قایل است. مارکسیسم را اغلب فرا نظریه‏ای می‏دانند که از پژوهش تجربی اجتناب می‏ورزد. با این وجود در پژوهش‏ها به ویژه در حوزة اقتصاد ی مارکسیستی از روش تجربی استفاده می‏شود. به علاوه تجزیه و تحلیل بازنمایی‏های رسانه‏ای مستم بررسی عمیق متن‏های خاص است.


تفکّر مارکسیسم ارتدوکس (سنتّی) در مورد آگاهی کاذب به شکلی فریبنده خبر از وجود واقعیتی می‏دهد که با وساطت تحریف نشده است. تصور همراه آن مبنی بر این که این آگاهی بدون هیچ مقاومتی از جانب مخاطبان به آنها القا می‏شود، اجازة هیچ‏گونه برداشت مخالف دیگری را نمی‏دهد. دیدگاه‏های مارکیستی نباید موجب شود که راه‏های مختلفی را که مخاطبان رسانه‏های جمعی از آنها استفاده می‏کنند، نادیده بگیریم.


در واقع دیدگاه‏های نئومارکیستی در پی آن بوده‏اند که از این دام‏ها اجتناب ورزند. تأکید اوّلیّه مارکسیسم بر طبقه باید با سایر تقسیم‏بندی‏ها از قبیل تقسیم‏بندی‏های جنسیّتی و قومیتی مرتبط گردد (این امر به شکلی فزاینده در حال انجام است).


نقاط قوت تحلیل مارکسیستی


بر خلاف بسیاری نگرش‏های دیگر در مورد رسانه‏های جمعی، مارکسیسم به اهمّیت نظریة صریح اذعان دارد. نظریة انتقادی مارکسیستی اسطورة علوم اجتماعی غیرجانبدارانه را عرضه می کند. دیدگاه مارکسیستی توجّه ما را به مسأله منفعت طلبی ی و اقتصادی در رسانه‏های جمعی جلب می‏کند و نابرابری‏های اجتماعی در بازنمایی‏های رسانه‏ای را برجسته می‏سازد. مارکسیسم کمک می‏کند تا متن‏های رسانه‏ای را درون شکل‏بندی اجتماعی بزرگتری جای دهیم. تمرکز مارکسیسم بر طبیعت ایدئولوژی کمک می‏کند تا ارزش‏های مسلّم فرض شده را ساختار شکنی کنیم. تحلیل ایدئولوژیک نیز کمک می‏کند تا دریابیم روایت چه کسی در متن‏های رسانه‏ای به ما ارائه می‏شود. با وجودی که مارکسیسم آلتوسری در تضعیف اسطورة فرد خود مختار به ما کمک می‏کند،سایر دیدگاه‏ها نئومارکسیستی رسانه‏های جمعی را عرصه‏ای برای جدال معانی ایدئولوژیک می‏دانند که برداشت‏های مخالف را امکان‏پذیر می‏سازد.


نظریة مارکسیستی بر اهمیّت طبقة اجتماعی هم در ارتباط با مالکیت رسانه‏ها و هم در تعبیر مخاطبان از متون رسانه‏ای تأکید می‏ورزد که این تأکید همچنان از عوامل مهم در تحلیل‏های رسانه‏ای است. گرچه ممکن است تحلیل محتوا و نشانه شناسی محتوای رسانه‏ها را روشن‏تر سازند امّا تئوری مارکسیستی شرایط مادی تولیدات رسانه‏ای و دریافت را برجسته می‏کند. نظریه‏پردازان اقتصاد ی انتقادی به بررسی مالکیت و کنترل رسانه‏ها می‏پردازند. تأثیر مالکیت رسانه‏ها بر محتوای آنها را نمی‏توان نادیده گرفت. در نظر گرفتن چنین مسایلی از قبیل دسترسی‏های متفاوت و شیوه‏های مختلف تعبیر که به وسیلة گروه‏بندی‏های اجتماعی ـ اقتصادی شکل می‏یابند، همچنان از اهمیّت برخوردار است. پژوهش‏های مارکسیستی در حوزة رسانه‏ها شامل تجزیه و تحلیل بازنمایی‏ها در رسانه‏های جمعی (از قبیل پوشش ی یا گروه‏های اجتماعی) به منظور آشکار ساختن ایدئولوژی‏های نهفته است. هنوز نیز به تحلیل‏هایی از این دست نیازمندیم. مخاطبان همچنان با در نظرگرفتن چنین محتواهایی دست به تعبیر می‏زنند گرچه گاهی این تعبیرها می‏توانند متضاد هم باشند.اما به دلیل توزیع قدرت در جامعه برخی از برداشت‏ها از واقعیت از تأثیرگذاری بیشتری برخوردارند.


مکتب فرانکفورت


مارکسیست‏های سنتّی، نظریة انتقادی مکتب فرانکفورت را تجدید نظرگرا می‏دانند، بخشی به دلیل این که این نظریه به انتقاد از اقتصادگرایی و مادی‏گرایی محض می‏پردازد و بخشی دیگر به دلیل این که اختیارگرا است. در نظریة رسانه‏ای مهم است که اشاره‏ای به اوّلین تلاش مارکیست‏ها (مکتب فرانکفورت) برای نظریه‏پردازی دربارة رسانه‏ها داشته باشیم. گرچه این تلاش هیچ گونه راه حل واقعی برای مطالعة رسانه‏های جمعی ارائه نداده است. سرشناس‏ترین نظریه‏پردازانی که با مکتب فرانکفورت مرتبط بودند تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و ماکس هورکهایمر بودند که همگی از مارکیست‏های وفادار نیز بودند و با مؤسسة تحقیقات اجتماعی که در سال 1923 در فرانکفورت تأسیس شده بود و در سال 1933 به نیویورک انتقال یافته بود، همکاری می‏کردند.


مکتب فرانکفورت تحت تأثیر تفکرات غالباً محافظه کارانه در مورد جامعة توده‏وار قرار داشته است، هر چند که به این تفکّر گرایشی چپ‌گرا نیز داده است. هربرت مارکوزه معروف به پدر چپ جدید در اثر خود با عنوان انسان تک‏ساحتی با بدبینی بسیار رسانه‏ها را نیرویی مقاومت ناپذیر توصیف کرده است:


وسایل ارتباطی، تولیدات مقاومت ناپذیر صنعت سرگرمی و اطلاع‏رسانی، عادات مشخّص و واکنش‏های فکری و احساس خاصی را به همراه دارند که مصرف‏کنندگان را به تهیه‏کنندگان و از این طریق به کلّ سیستم اجتماعی پیوند می‏زنند، این تولیدات به تلقین و دستکاری می‏پردازند و از نوعی آگاهی کاذب که از نادرستی خود درامان است، حمایت می‏کنند. بدین ترتیب است که الگویی تک بعدی از تفکّر و رفتار ظهور می‏یابد.


از نظر مارکوزه رسانه‏های جمعی ملاک‏هایی را که بر اساس آنها ممکن است به تفکّر دربارة جهان بپردازیم، تعیین کرده‏اند. مکتب فرانکفورت در کل نگاهی عمیقاٌ بدبینانه به رسانه‏های جمعی داشته است. همان گونه که جانت وولاکات خاطر نشان می‏سازد نظریه‏پردازان این مکتب در آثار خود برای رسانه‏های جمعی و صنعت فرهنگی نقش حاکمیّت ایدئولوژیک قایل شده‏اند که فردگرایی بورژوازی و پتانسیل انقلابی طبقة کارگر را از بین برده است.


تئودورآدورنو و ماکس هورکهایمر عبارت صنعت فرهنگی را که اشاره به فعّالیت‏های جمعی رسانه‏ها دارد، خود ابداع کرده‏اند. تمرکز مکتب فرانکفورت بر ایدئولوژی به تضعیف اقتصادگرایی کمک کرد هر چند که سایر مارکسیست‏ها این مکتب را به علّت نخبه‏سالاری و آرمان‏گرایی هگلی آن مورد انتقاد قرار داده‏اند.


چکیده


فمینیسم مفهومی اجتماعی است و ارائه تعریفی دقیق از آن با توجه به شاخه‏ ها و گرایش‏های مختلف آن کاری دشوار است. در مجموع می‏توان این جریان را طرز تفکری دانست که حقوق اجتماعی و ی ن را با حقوق مردان برابر می‏داند و برای تحقق آن از هیچ کوششی فروگذار نیست. به باور نظریه ‏پردازان فمینیستی، سرآغاز این جنبش به قرن هفدهم برمی‏گردد، ولی حرکت سامان‏دهی شده آن به قرن نوزدهم در کشور فرانسه بر می‏گردد که با اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه حقوق بشر فرانسه شکل جدی‏تری به خود گرفت. آن‏گاه با موج‏های اول، دوم و سوم خود توانست در جای جای دنیا، هوادارانی را برای خود دست و پا کند. در ایران نیز باید مشروطیت را نقطه اساسی در تغییر نگرش ن دانست. در این زمان، آنان خواسته یا ناخواسته در مسیر دگرگونی‏های فرهنگی مغرب زمین و به نوع الگوبرداری از آنها پرداختند. در اواخر دوران قاجاریه، جنبش‏ های نوبنیادی در پشتیبانی از حقوق ن، ایجاد شد و مقاله‏ هایی در ترویج دیدگاه‏های غربی که به ظاهر در پی واگذاری حقوق برابر به ن بودند، نگاشته شد. ت کشف حجاب از پی‏آمدهای چنین اندیشه ‏هایی بود که در سال 1317 به بهانه آزاد کردن نیمی از نیروهای انسانی جامعه اجرا شد. پس از انقلاب اسلامی نیز، بعد از رکود 1357، 1361، بار دیگر در سال‏های 1361 تا 1367نمایی تازه یافت و گروه‏ های ضد انقلاب به شدت از آن پشتیبانی کردند. ازاین‏ رو، در خارج از ایران نیز، بنیادهایی چون بنیاد پژوهش‏های ن ایرانی، روشنگران و مطالعات ن در تقویت این جریان فکری شکل گرفت. هم‏ اکنون نیز این جریان، توسط چهره ‏های شناخته شده گاه و بیگاه جلوه‏ هایی تازه می‏ یابد. به منظور واکاوی و بازنمایی جنبشی فمینیستی در ایران، حجت‏ الاسلام والمسلمین جناب آقای سلمان رضوانی به پژوهش پیش رو پرداخته است. این پژوهش، به نظریه‏ های فمینیستی و افزایش دیدگاه معرفتی نسبت به این جریان ی ـ اجتماعی می‏ پردازد. ازاین‏ رو، با بررسی دقیق پیشینه تاریخی آن، امتداد این جریان را در سال‏های اخیر در ایران اسلامی پی خواهیم گرفت. از آن‏جا که در این نوشتار صبغه رسانه ‏ای نیز دارد، پژوهشگر ارجمند به بررسی اجمالی رابطه فمینیسم و هنر، به ویژه رسانه‏ های تصویری پرداخته و بررسی و تحلیل برخی از شاخص‏ های فمینیستی در برنامه ‏های تلویزیونی را در دستور پژوهش خویش قرار داده‏ اند. 

http://pajuhesh.irc.ir/product/book/show.text/page/48/id/1104?search[key]=


من می‌گم رومه نگاری محلی مهمتره!

محمد رضا نوروز پور


من می‌گم رومه نگاری محلی مهمتره!

محمد رضا نوروز پور


رومه های محلی در آمریکا مهمتر از رومه های سراسری ان و تاثیر گذاری بیشتری دارن. آمریکایی ها در وهله اول دوست دارن رومه های مربوط به کامیونیتی، محل، شهر، ایالت و در نهایت رومه های سراسریشون رو بخونن، بعد اگه حال کردن می رن ببین اوباما چی می گه یا کلینتون می خواد امرو بره اسرائیل یا آنگولا؟


همین رونق برای رادیو و تلویزیون های محلی هم متصوره و به همین خاطر بود که اف سی سی (کمیسیون ارتباطات فدرال) پنج شش سال پیش قوانین مالکیت رسانه های محلی رو تغییر داد تا اونها نتونن با همدیگه ادغام بشن و رقابت بین اونا مستدام بمونه.


دیفالت یه آمریکایی یا حتی یه انگلیسی اینه که اول ببینه مثلا تو منچستر سیتی که اون توش زندگی می کنه یا توش یه بیزینسی داره چی می گذره بعد ببینه حالا عموسام قراره برای اقتصاد درهم شکستش چه نقشه ای بکشه. خلط مبحث نشه ها دارم اولویت ها رو می گم بعد کامنت نذارین بگین بابا کی میگه اونا نمی دونن تو آمریکا چی می گذره.


فرق اونا البت با مردم ما اینه که ما نه می دونیم تو محله ها یا شهری که توش زندگی می کنیم درست و درمون چی می گذره نه مثلا تو سودان! دلیلشم اینه که تیراژ کل رومه های ما در سراسر کشور 70 میلیون نفری بزرگِ پهناورمون که بدون شک روزگاری کوروش کبیر بر اون پادشاهی می کرده و ما امپراطوری بزرگی بوده ایم و چه چیزهای دیگری نیز که بوده ایم و کسی از ان خبر نداره، همش روهم به دو میلیون تا هم نمی رسه حال آنکه برادران پاکی ما در خاوران، تقریبا یه ده برابر نسبت به ما جلو هستند و تازه سرانه مطالعه و رومه خونیشون هم به مراتب از ما بیشتره.


همین چند روز پیش یکی از مسئولان رسانه ای سیرالئون که خیلی ها نمی دونن کجای دنیاس، اومده بود رومه خبر می گفت تو کشور پنج میلیون نفریشون که متوسط درآمد اونا روزی یه دلاره، 40 تا رومه خصوصی درمیاد که همشون هم بفروشن و ضرر نمیدن، تازه 40 تا هم گف، رادیوی خصوصی دارن.


فلاش بک به ینگه دنیا


اگه به زندگی تدترنر، بینانگذار سی ان ان که من خیلی دوسش دارم و یه بار کل زندگیشو سال 80 تو سروش هفتگی تشریح کردم نگاه کنین، می بینین که اون روی خرابه های باقی مونده از بیزینس پدر ورشکسته اش که نهایتاخودکشی کرد، کاخ سی ان ان رو بنا کرد و بیزینس پدرش چیزی نبود جز یه سری کارهای خدماتی مربوط به کابل کشی تلویزیونای محلی . ترنر از همین بیزنس زمین خورده، پیاز امپراتوری بزرگش رو تو زمین آتلانتا چپوند و اولین شبکه کابلی تمام خبری جهان رو در سال 1982 راه انداخت و این پیاز البته در جنگ اول خلیج فارس مثه ماه ه کرد( اشاره به ضرب المثل فارسی که فلانی پیازش ه کرده یعنی کارش گرفته). گرچه تدی آخرش جف شیش نیورد و تهش گولِ جهودا رو خورد و همه زندگیش رو و از جمله آرشیو کامل فیلمای کلاسیک با ارزش هالیوودش رو به تایم وارنر که اون موقع توسط جرالد لوین یهودی اداره می شد فروخت و به حاشیه رفت و هنوز که هنوزه حسرت اداره سی ان ان رو می خوره. با این همه ما نباس از این مهم غافل بشیم که اهمیت رسانه های محلی در آمریکا بود که به فردی چون بیگ ماوث آو دِثاوث یا همان دهان بزرگ جنوب (یکی از مشهور ترین القاب تد ترنره) این امکان رو داد که پیشرفت کنه و دنیا رو با پدیده ای جدید آشنا کنه.


کل این ماجرا رو برای این می گم که در کشور ما رومه نگاری سراسری که جای خود داره، ( این یعنی که یه عالم حرف و حدیث دراه که حالا وقتش نیس) اما رومه نگاری محلی به طرز خوفی، بی اهمیت می زنه و کسی به اون وقعی نمیذاره. حال اونکه توجه به رومه نگاری و رومه های محلیه که می تونه کشور ما رو بتره در مسیر پیشرفت. واسه این حرفم چند تا دلیل دارم که توضیحاتش پیشکش. رومه نگاری محلی یا اساسا رسانه محلی می تونه:


1-      باعث حفظ هویت فرهنگی و خرده فرهنگ های هر منطقه و قوم و قبیله بشه


2-      باعث ایجاد و تقویت روحیه تعامل و مشارکت در میان افراد اون کلونی یا کامیونیتی یا بگید همون منطقه و محل می شه


3-      سبب می شه تا مردم اون کامیونیتی آشنایی بیشتری با هم پیدا کنن و این حس دلبستگی و تعلق خاطرشون رو بهم بیشتر می کنه


4-      می تونه اسیب شناسی دقیقی از یک جامعه کوچک به افراد اون منطقه و حتی سایر افراد بیرونی بده


5-      نخبگانشون رو بهشون می شناسونه و دارایی ها و توانایی هاشون رو و سرمایه هایی که دارن و قدرشو نمی دونن


6-      می تونن از این رسانه محلی به نسل های بعدی یا نسل های حاضرشون آموزش های بومی بدن


7-      رسانه های محلی نقشی برق آسا در روند توسعه به معنی عام و خاصش در یک منطقه دارن از اصلاح یک جوی آب بگیرید تا اصلاح روش های تربیت کودکان در مدارسی سه شیفته در یک استان غیر برخوردار یا همان محروم


8-      رسانه های محلی از مرکز گریزی جلوگیری می کنند. یعنی اگه دلمون می خواد مهاجرت به تهران یا شهر های بزرگ کم بشه باید روی رسانه های محلی سرمایه گذاری بیشتری بفرماییم.


9-      رسانه های محلی باعث ایجاد اعتماد به نفس در میان اعضای اون کامیونیتی می شن که اولین خاصیتش با تکیه بر خاصیت هشتم، اینه که محل زندگیشون رو دوست خواهن داشت و خودشون رو نیازمند به کوچ نخواهن یافت.


10-   تقویت رسانه های محلی باعث می شه که در ساده ترین شکل ممکن اشتغال زایی صورت بگیره، آگهی از راه برسه ، مشاغلی که آگهی می دن رونق بگیرن، پول که خیلی موضوع مهمیه و ما همیشه با نوعی ریاکاری اونو چیز قابلی نمی دونیم ولی همه از جان و دل عاشق اونیم و صب تا شب دنبالش می دویم( کاری که پولدارا نمی کنن، چون اونا اجازه میدن پول بدوه و براشون پول های بیشتری به ارمغان بیاره و این کار رو با سرمایه گذاری در بخش های مختلف انجام می دن)  به گردش در بیاد. ( امیدوارم این جمله آخری رو یعنی از قسمت پول به بعد رو فهمیده باشین چون خیلی وسطاش قاطی پاتی شد. کل یومش* این بود که پول به گردش در میاد!)


11-    دیگه مغزم نمی کشه دوستان


با عرض معذرت خیلی خوابم گرفته و دیگه ذهنم یاری نمی کنه . ولی برای این که بدونین چی شد که این رو نوشتم می تونین رجوع کنین به این پست. این ها که خیلی شو نتونستم بنویسم چیزهاییه که من تو سخنرانی برای دانش آموزان دبیرستانی در همایش خبرنگاری در کانون امام خمینی در شهرری گفتم و امیدوارم به درد اونها خورده باشه و به درد شما هم نیز. کلش اینه که رومه نگاری محلی به خدا مهم تر از رومه نگاری سراسریه.

https://noroozpour.persianblog.ir/7qZpaR7k77clM8Wa0B3D-%D9%85%D9%86-%D9%85%DB%8C%DA%AF%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%87



دانستن زبان انگلیسی در دنیای امروزه ضروری است و اگر به آن مسلط باشید می‌توانید بسیار راحت‌تر از قبل مشکلات خود را حل و یا در حرفه خود پیشرفت کنید. در این میان سرویس‌هایی مثل سرویس مترجم گوگل نیز به کاربران برای درک و استفاده بیشتر زبان انگلیسی بسیار کمک کرده‌اند که این بار قصد داریم، علاوه بر آن ابزارهایی را معرفی کنیم که ایرادات املایی، نگارشی و نحوه صحیح استفاده از لغات در متن‌های انگلیسی را نشان می‌دهند تا مکاتبات خود را راحت و حرفه‌ای‌تر از قبل با سراسر دنیا انجام دهید.

 

 » معرفی بهترین سرویس‌های اصلاح اشتباهات نامه و درخواست‌ها به زبان انگلیسی»

 Best English Spell and Grammar Checker Online and Offline Tools

در پست 

بهترین وب سایت های فارسی آموزش زبان انگلیسیشما می‌توانید با سرویس‌های فارسی یادگیری انگلیسی آشنا شوید؛ اما در مواقعی مثل ارسال فرم درخواست  

بازیابی اکانت هک شد، ارسال درخواست پشتیبانی و. به سایت‌های انگلیسی‌زبان لازم است تا شما درخواست خود را به نحوه صحیح نگارش و با کم‌ترین غلط املایی برای اپراتور ارسال کنید تا بهترین جواب و بازخورد را دریافت نمایید؛ ازاین‌رو، تصمیم گرفتیم سایت، نرم‌افزار و افزونه‌هایی را معرفی کنیم که نامه و درخواست تایپ‌شده شما به زبان انگلیسی را اصلاح می‌کنند.


-     

Grammarly

 یک ابزار آنلاین بسیار مفید در زمینه اصلاح اشتباهات متن‌های انگلیسی و جایگزین کردن آن‌ها با لغات و افعال مناسب‌تر است. این سرویس دارای افزونه برای مرورگرهای گوگل کروم و فایرفاکس، آفیس، جیمیل برای نوشتن ایمیل‌ها و. استپس از نصب اشکالات تایپی شما توسط Grammarly  بررسی و لغات مناسب و یا نحوه صحیح استفاده از آن‌ها پیشنهاد داده می‌شود. با ثبت‌نام در این سرویس امکانات بیشتری جهت بهبود اشتباهات در نوشتن و همچنین دسترسی به متون خواهید داشت.

 

 - 

Ginger

 یک نرم‌افزار برای اکثر پلتفرم‌های موبایل و دسکتاپ نظیر ویندوز، مک، اندروید و حتی افزونه گوگل کروم است که عملکردی مشابه شبیه سرویس قبلی دارد، با نصب این برنامه می‌توانید از نحوه صحیح املا لغات (Spell checker)، جمله‌بندی بهتر و تجزیه لغات، مترجم، دیکشنری و . بهره‌مند شوید.

پیشنهاد می‌شود در کنار استفاده Ginger از وب‌سایت که در معرفی  

وبسایت های جالب و کاربردی – شماره ۴۱ جهت بهبود گرامر و زبان و کمک از دیگران برای اصلاح متن انگلیسی معرفی کردیم نیز استفاده کنید.

-    

Hemingway

 یک وب اپ بسیار کاربردی با رابط کاربری بسیار خوب است که با های لایت کردن لغات نوشته‌شده در متن نکات مهم جهت بهبود و اصلاح آن را یادآوری و نمایش می‌دهد. این سرویس بیشتر سعی در اصلاح نگارش متن، حذف موارد غیرضروری، استفاده از لغات مناسب‌تر و به زبان ساده مختصر و مفید کردن متن انگلیسی شما دارد. بعد از ورود متن در ادیتور سمت چپ در پنل سمت راست متن شما توسط سایت رتبه‌بندی می‌شود و درصورتی‌که نکته‌ای برای اصلاح وجود داشت توسط رنگ مخصوص خود در متن‌های لایت می‌شود و با گرفتن نشانگر بر روی آن، لغت یا فعل مناسب‌تر پیشنهاد می‌شود یا اینکه وب‌سایت پیشنهاد جایگزین یا حذف کردن مورد نامناسب را می‌دهد.

-    یکی دیگر از ابزارهای آنلاین ساده و کاربردی برای بهتر کردن متن نوشته‌شده به زبان انگلیسی  

Simplish است. در این سرویس شما پس از واردکردن متن می‌توانید اشتباهات لغوی آن را بررسی کنید و یا اینکه نوشته خود را خلاصه‌سازی و ساده‌تر نمایید؛ پس از کلیک بر روی هر یک از دکمه‌ها لغاتی که می‌توانید جایگزین و اصلاح شوند و پیشنهاد‌ها سایت به شما در قالب متن اصلی و متن نهایی نمایش داده می‌شود. هدف Simplish ساده و خواناتر کردن متن‌های مکاتبات و درخواست‌های انگلیسی شما است.

- اصلاح خودکار متن‌های انگلیسی هنگام تایپ کردن با Spell Bee

افزونه بسیار خوب دیگر که برای مرورگر گوگل کروم منتشرشده است و حدود ۵ هزار نفر تاکنون از آن استفاده کرده‌اند 

Spell Bee هست، این افزونه پس از نصب هنگام تایپ کردن لغات انگلیسی در صورت اشتباه بودن ساختار مثل قرارد دادن کاما و املا لغت شکل صحیح آن را به شما نمایش می‌دهد و می‌توانید بلافاصله غلط‌ها را در متن اصلاح کنید.

 



اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که فرایند نگارش مقاله خود را به پایان رسانیده اید و الان مردد هستید مقاله خود را به کدام مجله ارسال کنید که هم مرتبط با حوزه موضوعی مقاله باشد و هم اینکه مجله از ضریب تاثیر (Impact Factor) مناسب و خوبی برخوردار باشد!!! قابلیت  

Find your best potential journal اندنوت تحت وب این کار را برای شما انجام می دهد.



مراحل استفاده از قابلیت 

Find your best potential journal در اندنوت تحت وب


با استفاده از این قابلیت، مجله بالقوه برای ارسال و چاپ مقاله به شما پیشنهاد می شود. برای استفاده از این قابلیت اندنوت مراحل زیر را انجام دهید:
  1. وارد صفحه اصلی اندنوت تحت وب (

    EndNote Web) وارد شوید و به رایگان یک حساب کاربری ایجاد نمایید؛

  2. وارد حساب کاربری خود شوید و سربرگ My References  را کلیک کنید تا وارد صفحه زیر شوید؛
صفحه اصلی اندونوت تحت وب
 در صورت عدم مشاهده تصویر فوق در سمت راست صفحه بر روی گزینه "show getting started guide" کلیک کنید تا بتوانید صفحه بالا را مشاهده کنید.

   4. در صفحه فوق بر روی گزینه Find your best potential journal کلیک کنید؛

  5. در پنجره جدید باز شده باید دو فیلد Title و Abstract را پر کنید؛

1: در این مرحله کافیست تا عنوان» و چکیده» انگلیسی مقاله خود را بدون ذکر بخش روش شناسی (متولوژی) مقاله وارد فیلدهای موردنظر کنید.
 2: برای جستجو بهتر بخش کلیدواژه های چکیده را به طور کامل وارد کنید؛ بدین شکل که بعد از ذکر کلمه KeyWords  کلمات کلیدی را وارد کنید.

  6. در نهایت  بر روی دکمه Find Journals کلیک کنید تا مجله/مجلات بالقوه جهت مقاله نگارشی شما پیشنهاد شود.

نمونه مجله پیشنهادی

 در این صفحه شما می توانید لیست مجلات به همراه Impact Factor، رتبه مجله در بین مجلات حوزه موضوعی موردنظر را مشاهده کنید (تصویر بالا).

   7. با انتخاب مجله موردنظر در سمت راست بر روی دکمه Journal Information کلیک کنید تا به صفحه اصلی مجله موردنظر دسترسی پیدا کنید و اطلاعات بیشتر مجله موردنظر را مشاهده و مطالعه کنید؛

در وب سایت مجله کافیست قبل از ارسال مقاله به بخش راهنمای نویسندگان (For Authors) بروید و مقاله را متناسب با فرمت مجله موردنظر تنظیم و ویرایش کنید.




تصویر موتور جستجوی کتاب یاب

سامانه کتاب یاب، موتور جستجوی هوشمند کتاب است که به شکل هدایت شده، کلمات کلیدی دریافت شده را درفروشگاه های آنلاین کتاب جستجو می کند و نتیجه را در عرض کمتر از یک دقیقه، به صورت یکپارچه به کاربر نمایش می دهد.

امکاناتی از قبیل فیلتر عنوان کتاب ها بر اساس عبارت جستجو شده و همچنین تغییر چینش نتاایج جستجو بر اساس قیمت کتاب از دیگر ویژگی های این سامانه است. لیست فروشگاه های موجود، به طور مداوم مورد بررسی قرار می گیرد و ممکن است افزایش و یا کاهش بیابند».

این موتور جستجو کلیدواژ]های وارد شده را در وب سایت بسیاری همچون موارد زیر جستجو  می نماید:


بوک روم
آدینه بوک
فردا بوک
دیجی کالا
شهر کتاب
فیدیبو
سوره مهر
سرکوچه
کتاب سبز
فرا کتاب
رنگین کمان
مگنا بوک
موغام
افسانه بوک
تاریخ معاصر
اشجع
آوا بوک
قائمیه
آی کتاب
سهای دانش
کتاب نیستان
مجد
ایران PDF

http://ketabyab.net/index.php#


این سامانه قادر است از بین مجلات فارسی، مجله مناسب جهت چاپ مقاله فارسی‌تان را پیشنهاد دهد.


سامانه ژورنال ­یاب ایران» 


سامانه ژورنال­ یاب ایران» به نویسندگان فارسی زبان این امکان را می­‌دهد تا مناسب­ترین ژورنال در حوزه موضوعی مقاله تازه نگاشته شده خود را از بین مجموعه ژورنال­های معتبر ایران پیدا کند. 


جهت استفاده از این سامانه کافیست عنوان و چکیده مقاله نوشته شده در فیلدهای مربوطه وارد کنید تا طی چند ثانیه فهرستی از ژونال­ های­ ایرانی مرتبط با مقاله نگارش یافته تان معرفی و ارائه شود.


این سامانه هم اکنون از طریق وبگاه مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری و به صورت رایگان در دسترسی قرار دارد.


https://journalfinder.ricest.ac.ir/


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها